حالا برگرديم به بحث قبلي
يادتان اگر باشد
«بدهي» براي بانك حكم «ثروت» را دارد
يعني
هر چه يك بانكي بتواند طلبهاي خود را افزايش دهد
يعني «بيشتر بدهي ايجاد كند»
يعني بيشتر بدهكار داشته باشد
او پولدارتر است
زيرا «پول» در بانكهاي امروز مساويست با «سند طلبكاري»
چون بانكها از آينده ميخورند
از طلبهايشان
ياد لطيفهاي افتادم
همينجا ميان اين سطور
هم شاد ميكند
هم موضوع را روشنتر
زن و شوهري دعوايشان شده
قاضي رأي داد:
شوهر بيش از روزي يك سهم ندارد
فرداروز
شوهر نقشهاي كشيد:
سهم امروز را گرفتم
حالا سهم فردا را هم بده
فردا خلاص باش و راحت
زن پذيرفت
اما فردا راحت نبود
زيرا سهم پسفردا را هم
شوهر هر روز سهمهاي روزهاي بعد را مطالبه ميكرد
اين شد روال
هر روز سهم بخشي از تقويم آينده
با يك محاسبه رياضي
مرد سهم دويست سال را مصرف كرده بود!
ولي
مگر اين مرد بيش از 80 يا 90 سال قرار بود عمر كند؟!
يا بيش از 30 يا 40 سال زندگي مشترك داشته باشد؟!
حالا
دولت آمريكا يك نهاد مستقل است
از بانك
اين در اقتصاد آمريكا خيلي مهم است
مدل تريگپس
سه شكاف را مشخص ميكند
اينجا را ببينيد:
دولت يك بنگاه مستقل است
هزينه و راندمان آن هم مستقل
و تأثيرگذار
چون يكي از بزرگترين مشتريان بازار است
دولت اگر هزينههاي خود را عمداً افزايش دهد
يعني بدهي خود را به بانكها افزايش داده
اين يعني افزايش ثروت بانكها
دقت فرموديد؟!
[ادامه دارد...]