قبلاً درباره فحش مناسب كودكان نوشته بودم
اينجا
امروز دعوايشان شد:
«مرتضاي خر»
- سيداحمد! بيا اينجا
سيدمرتضي! تو هم بيا
اينجا بشينيد
خب
سيدمرتضي! سيداحمد بهت گفت: خر
حالا تو اسم چه حيواني را بلدي كه به او بگويي؟
«احمدِ بز»
- خوبه!
حالا نوبت سيداحمده:
- «گاو»
«تمساح»
- «روباه»
«مگس»
- «سوسك شاخدار»
«قابلمه»
- نه، سيدمرتضي! قابلمه كه حيوان نيست. فقط اسم حيوان بگو!
نيمساعت طول كشيد
داشتم پياز خُرد ميكردم تا سرخ كنم
براي ناهار
صداي دعوا را كه شنيدم
نشاندمشان در آشپزخانه
تا نيمساعت داشتند به هم نام حيوانات را ميگفتند:
«احمدِ بز»
- امتياز منفي گرفتي
تكراري نميشه بگي
قبلاً بز را گفته بودي!
«احمدِ عقاب»
«مرتضاي شاهين»
كمكم نام حيوانات بد تمام شد
حيوانات خوب را به هم ميگفتند
به خنده كشيد
داشتند ميمردند از خنده
و من كه به انتهاي كارهاي آشپزي ميرسيدم
مصادف شد با انتهاي نام حيواناتي كه ميشناختند!
- خب، بچهها
حالا بريد يك كتاب هر كدام برداريد
يك كتاب علمي باشد
يك ربع وقت داريد كلمات علمي آن را حفظ كنيد
بعد بياييد به هم بگوييد
آمدند
سيداحمد شروع كرد:
«دوره ژوراسيك»
- «آب و هوا»
«فسيل»
- «ابر سيروسي»
«لايههاي رسوبي»
اصلاً فضا عوض شد
دعوا هم يادشان رفت
شد بازي
سرشان حسابي گرم شده بود
با اين فحشهاي علمي! :)
قال الأمير (ع): «فَسُبْحَانَ مَنْ أَمْسَكَهَا بَعْدَ مَوَجَانِ مِيَاهِهَا وَ أَجْمَدَهَا بَعْدَ رُطُوبَةِ أَكْنَافِهَا، فَجَعَلَهَا لِخَلْقِهِ مِهَاداً وَ بَسَطَهَا لَهُمْ فِرَاشاً فَوْقَ بَحْرٍ لُجِّيٍّ رَاكِدٍ لَا يَجْرِي وَ قَائِمٍ لَا يَسْرِي، تُكَرْكِرُهُ الرِّيَاحُ الْعَوَاصِفُ وَ تَمْخُضُهُ الْغَمَامُ الذَّوَارِفُ، إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِمَنْ يَخْشى» (نهجالبلاغه، خ211)
منزه است خداوندى كه زمين را پس از موج زدن آبهايش نگاه داشت، و آن را پس از رطوبت اطرافش خشك نمود، و آن را براى خلق خود بستر آرام، و فرش گسترده قرار داد، آن هم روى درياى عميق ساكنى كه بى جريان است، و ايستاده و بى حركت مى باشد، كه بادهاى سخت آن را زير و رو و اين سو و آن سو مى كند، و ابرهاى پر باران آن را به جنبش مى آورد، «همانا در اين آثار براى اهل خشيت عبرت و پند است». (ترجمه انصاريان)