درباره كافيشاپ نوشته بودم
چندي پيش
در اينجا
كاملاً متأثر از آنچه جريان دارد
در كشور خودمان
اما
ديروز ديدم كتابي منتشر شده است
خبرش را خواندم
سه روز ديگر قرار است عرضه شود
با اين عنوان:
آنچه كافهها براي ليبراليزم انجام دادند!
توضيح كتاب:
كافهها نهادهاي اجتماعي ضرورياي براي مدرنسازي سياسي بودند؛ گذرگاههايي كافهاي براي خروج از جامعه قبيلهاي و ورود به جهان بينالملل.
كتاب ديگري قبلاً توسط دانشگاه نيويورك منتشر شده
حدود ششماه پيش
با عنوان:
چگونه كافهها فرهنگ يهودي مدرن را پديد آوردند؟
هر دوي اين كتابها
مبتني بر نظريه هابرماس
جامعهشناس و فيلسوف آلماني
معتقدند كه كافههاي قرن هفده و هجده
از اركان پايهگذاري تفكر ليبراليزم بودند
دموكراسي در خيابانها ساخته نشد
بلكه در ميان بشقابها و ليوانها
در كافهها پديد آمد!
و در ادامه:
سرمايهگذاري در كافه
براي يهوديان
چيزي بيشتر از يك تجارت بود
بلكه
يك سرمايهگذاري اجتماعي
در سراسر اروپاي قرن نوزدهم
و اوايل قرن بيستم
كافهها فضاي سومي بودند
نه كاملاً عمومي
نه كاملاً خصوصي
مكاني براي فرار
جايي كه معمولاً نام تو را نميدانند
ولي به كلام تو گوش فرا ميدهند!
معرفي كتاب با اين جمله به پايان ميرسد:
كافهها هنوز به عنوان نخستين ركن از اركان پلوراليزم باقي ماندهاند!
نظرات
رضا اميرخاني:
بسياري از نويسندهگانِ مشهور كافهنشين بودهاند...همينگوي، از ميز و پذيراييِ كافهي پاريسي در ساعاتِ خلوت، مثلِ ساعاتِ صبح، به عنوانِ محل كار استفاده ميكرده است. خودش ميگويد صبحها نصفِ قيمت بودند كافهها و ليواني شيرِ گرم، نه براي رفعِ عطش كه براي سدِ جوع، هم ناهار را به تعويق ميانداخت و هم بهانهاي بود براي زياد ماندن و زياد نوشتن... من يكي دو تا كافهي تهرانيِ مناسب براي نوشتن –خاصه پيش از ظهر- ميشناسم
رضا اميرخاني
http://ermia.ir/contents.aspx?id=586
سهشنبه ۴ دي ۱۳۹۷ - ۱:۰۳ عصر
پاسخ: سپاس. :)
پيتزاخوري:
پس الان ايده تأسيس كافي شاپ اسلامي را براي گذاشتن تخت چوبي و دادن چايي در مغازه كبابي خيابان صفاييه به كسي پيشنهاد نخواهيد كرد؟ (كه در كامنت هاي مطلب قبلي تشريح كرده بوديد)
اين
««خروج از جامعه قبيلهاي و ورود به جهان بينالملل.
جايي كه معمولاً نام تو را نميدانند ولي به كلام تو گوش فرا ميدهند!»»
چيزهاي خيلي خيلي بدي هستند؟ يا فقط كمي بد هستند؟
اصولاً اگر تعريف كافي شاپ در ايران را اينگونه بگيريم (جايي كه صندلي را به مدت حدود 45 دقيقه در اختيار داريد) اين تعريف شامل پيتزاخوري ها هم مي شود و مدت حدود 45 دقيقه را در آن هستيد دليل اينكه پيتزاخوري خوب و كافي شاپ بد هست چي است؟
http://yon.ir/DYJ3f
جمعه ۳۰ آذر ۱۳۹۷ - ۹:۲۴ عصر
پاسخ: هاهاهاها... خير، بنده سر ايده خودم هستم و آن را همچنان پيشنهاد ميدهم. و اگر روزي كاري براي انجام نداشته باشم، سرمايهگذاري پيدا كرده و خودم راه انداخته و پاي سماور آن ميايستم. :) حقيقتاً بنده معتقد نيستم كه امروز در كشور ما كافيشاپها چنين كاركردي دارند. چون واقعاً ندارند. (چه بد! كاش جايي عمومي براي تفكّر و تبادل نظر پيدا ميكرديم!) ولي خب، در گذشته بود. جايي كه مثلاً جلال آل احمد، نيمايوشيج و شهريار و خيليهاي ديگر كه دغدغه جامعه را داشتند، (فارغ از اينكه در عمل چه كردند) در كافهها بود ديگر. وقتي معرفي آن كتاب را خواندم، توجهم به اين نكته جلب شد كه يك تفكر جديد براي اينكه بخواهد خود را ترويج كند، نهادي مخصوص به خود تأسيس مينمايد. اين نكته سبب شد تا اين پست را بگذارم. شايد ما هم اگر بخواهيم تفكر اسلام انقلابي را در جهان و حتي چه بسا كشور خودمان و يا حتي در همين حوزه علميه ترويج كنيم، لازم باشد يك نهادي ويژه براي اين كار طراحي نماييم! از اين جهت عرض كردم. و گرنه كه در آن پست قبل نوشته بودم كاركرد كافهها در ايران حقيقتاً چيست! موفق باشيد و پايدار و سپاسگزارم نظر خود را بيان ميفرماييد. خيلي خوشحال ميشوم. ياعلي.