عصبانيست
از قيافهاش ميتوان فهميد
كودكان اصالتاً رو هستند
فوري در حركاتشان پيدا ميشود
هر چه در ذهنشان بگذرد
- چي شده پسرم؟! از چي ناراحتي؟!
تازه از مدرسه آمده
هر روز با خوشحالي ميآمد
با نشاط
شاد
زود لباسش را عوض ميكرد تا به شام برسد
اما امروز...
«جلوييم داشت يه ريز حرف ميزد
ولي من باهاش حرف نميزدم
فقط دستمو گذاشته بودم زير چونهم و گوش ميكردم
بعد
مبصر كلاس اسممو نوشت
آخر زنگ هم معلّم گفت هر كسي اسمش نوشته شده
درس چهار و پنج رو تا چهارشنبه بنويسه و بياره»
ميتوانستم
بله
مانند بسياري از مادرها كه بيدليل از فرزندشان حمايت ميكنند
حق را به او بدهم
مبصر را مقصّر
قول بدهم كه به معلّم توضيح خواهم داد
فردا هم با معلّم چانه بزنم
حتماً قبول خواهد كرد
خيلي از مادرها اين روش را در پيش ميگيرند
ديدهام كه ميگويم
بارها و بارها
ولي من نه
من ميخواهم فرزندم مستقل باشد
بتواند بر مشكلاتش پيروز شود
و در زندگي خردسالياش
چيزهاي مهمي ياد بگيرد
آنچه در بزرگسالي نياز دارد
او هماكنون نياز به آموزش دارد
پس دست به كار شدم:
- ببين پسرم! خودت رو بذار جاي مبصر
از نگاه اون نگاه كن
دو نفر
يكي حرف ميزند و ديگري گوش ميكند
تو به او نگاه ميكردي؟
«آره، ولي به حرفاش اهميت نميدادم»
- اين را كه مبصر نميفهمد
او نگاه تو را ميبيند
او تو را شريك جرم تصوّر ميكند
اين وظيفه توست
هميشه
يادت نبايد برود
بايد «مرز خودت با دشمن» را مشخص كني
روشن باشد
و گرنه دشمن ميشوي
وقتي فاصله واضحي با دشمن نداري
وقتي نگاه ميكني
وقتي سكوت ميكني
تو هم از اويي
حتي اگر نخواهي
حتي اگر در قلب
در دلت
چيز ديگري در جريان باشد!
اين وظيفه همه ماست
و بيشتر از ما
وظيفه مسئولين
وظيفه نخبگان
خواصّ جامعه
ياد فتنههاي سالهاي اخير كه ميافتم
ياد اشتباهات بعضي از بزرگان
بزرگان خودمان
آدمهاي خوب
قطعاً اينها با فتنهگران نبودند
با دشمنان نبودند
شك ندارم كه دوست نداشته و ندارند نظام اسلامي آسيب ببيند
ولي
با رفتارشان
با سكوتهايشان
با ملاقاتهايشان
فضا را مشوّه كردند
زشت و تاريك و غبارآلود
فرصت دادند به دشمن
راه باز كردند
سبيل براي كفّار
متأسفانه
اين بزرگان
اين مطلب را در كودكي ياد نگرفتهاند
اينكه
مرز خود را با دشمن
هميشه واضح و روشن نگه دارند!
قال أميرالمؤمنين (ع): «فَاعْتَبِرُوا بِمَا كَانَ مِنْ فِعْلِ اللَّهِ بِإِبْلِيسَ إِذْ أَحْبَطَ عَمَلَهُ الطَّوِيلَ وَ جَهْدَهُ الْجَهِيدَ -وَ كَانَ قَدْ عَبَدَ اللَّهَ سِتَّةَ آلَافِ سَنَةٍ لَا يُدْرَى أَ مِنْ سِنِي الدُّنْيَا أَمْ مِنْ سِنِي الْآخِرَةِ- عَنْ كِبْرِ سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ؛ فَمَنْ ذَا بَعْدَ إِبْلِيسَ يَسْلَمُ عَلَى اللَّهِ بِمِثْلِ مَعْصِيَتِهِ، كَلَّا مَا كَانَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِيُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِأَمْرٍ أَخْرَجَ بِهِ مِنْهَا مَلَكاً، إِنَّ حُكْمَهُ فِي أَهْلِ السَّمَاءِ وَ أَهْلِ الْأَرْضِ لَوَاحِدٌ، وَ مَا بَيْنَ اللَّهِ وَ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ هَوَادَةٌ فِي إِبَاحَةِ حِمًى حَرَّمَهُ عَلَى الْعَالَمِينَ» (نهجالبلاغه، خ192)
از كارى كه خداوند با ابليس كرد عبرت بگيريد، زيرا اعمال طولانى و كوششهاى بسيارش را بر باد داد در حالى كه خدا را شش هزار سال عبادت كرده بود، سالهايى كه معلوم نيست از سالهاى دنيا بود يا آخرت (آرى) همه آنها را به سبب ساعتى تكبّر نابود ساخت. چگونه ممكن است كسى بعد از ابليس همان نافرمانى او را انجام دهد ولى در برابر (خشم) خدا سالم بماند؟ نه، هرگز چنين نخواهد بود هيچ گاه خدا انسانى را با داشتن صفتى وارد بهشت نمى كند كه بر اثر همان صفت فرشته اى را از بهشت بيرون كرده است. حكم او درباره اهل آسمان و زمين يكسان است و خدا با هيچ يك از خلق خود دوستى خاصى ندارد تا به سبب آن چيزى را كه بر همه جهانيان تحريم كرده است بر وى مباح سازد. (ترجمه مكارم)