به نام خدا

در پارسي‌بلاگخواستِ سرمايه

پنج‌شنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۷ - ۱۰:۳۰ صبح

نمي‌دانم چرا اين‌قدر دوست دارند
شايد با ژن‌هايشان گرفته‌اند
عشق به كله‌پاچه را
از پدرشان!

هر سه اصرار دارند بخرم
از اولين باري كه خريدم:
- زيادش خوب نيست بچه‌ها
دو سه ماه يك‌بار
چربي زيادي دارد

امروز صبح كه رفتم بخرم
ديروز قول داده بودم
از پسِ خواست‌شان
قيمت‌ها گران‌تر
از دو سه ماه پيش
طوري كه كله‌پز عذرخواهي كرد
خودش هم شرمنده قيمت بود!

چطور گران شد؟!
كله‌پاچه‌اي كه غذاي فقرا بود
براي بچه‌ها اين‌طور توضيح دادم
وقتي داشتند مي‌خوردند:



نظام سرمايه‌داري اين‌طور است
قيمت را سرمايه تعيين مي‌كند
آدم‌ها هيچ‌كاره‌اند

سرمايه‌دارها برگ مي‌خوردند
يا چنجه
كله‌ي گوسفند مشتري نداشت
كسي هم به آن ميل نداشت
كارگرها و بناها و هر كه درآمدش كم بود
اين‌ها شدند متقاضي كله‌پاچه
چون بخشي بود كه خواستني نبود
دور ريختني
قيمت هم ارزان
ساليان سال غذاي مردم مستضعف
بچه‌ها
بيست سال پيش كه من به كله‌پزي مي‌رفتم
فقط اقشار كم‌درآمد را مي‌ديدم
خبري از ماشين‌هاي شاسي‌بلند جلوي كله‌پزي نبود

چه شد؟!
سرمايه اشباع مي‌كند
تنوّع آدم‌ها را
چيزهاي جديد طلب مي‌كند
ميل را افزايش مي‌دهد
سرمايه دست گذاشت روي كله‌پاچه
و چه كرد؟

سرمايه دنبال بهترين‌هاست
پس اگر در شهر مثلاً ده كله‌پزي باشد
بهترين را پيدا مي‌كند
با همان قيمتي كه ديگران مي‌خرند
فرض هزار تومان
سرمايه هم هزار تومان مي‌پردازد
اين اول كار است

مشتري‌هاي اين كله‌پزي مي‌شود ثروتمندان
آدم‌هاي شاسي‌بلند
و چه اتفاقي مي‌افتد؟
مشتري‌ها آوردوز مي‌كند
بيش از حجم توليد مي‌شود
مغازه‌دار چه؟
قبلاً پنج تا كله مي‌آورد و آخري نصفه مي‌ماند
نمي‌بردند
حالا بيست تا هم مي‌آورد ته ديگ را خالي مي‌كنند
چرا؟
چون سرمايه زياد مصرف مي‌كند
كف جامعه به اندازه نياز مي‌خورد
سرمايه بيش از نياز
چون او براي گرفتن انرژي نيامده
او براي لذّت مصرف آمده

صاحب دكّان با مشتري‌هاي ثروتمند كه روبه‌رو مي‌شود
حجم توليد را كه به حداكثر مي‌رساند
درآمدش كه افزايش مي‌يابد
به فكر حواشي مي‌افتد
فروعي كه تا به حال به فكرشان نبود
ظرف‌هاي جديد و گران
ميزهاي زيبا و درخشان
ديوارها را روكش مي‌كند
تغييراتي هم در معماري بنا
حالا مغازه او لاكچري شده است
به فكر بازگشت اين هزينه‌ها كه مي‌افتد
ديگر حجم توليد را كه نمي‌تواند افزايش دهد
عرضه ثابت
تقاضا زياد
قيمت را افزايش مي‌دهد
قيمتي كه در نظام سرمايه‌داري تابع نسبت عرضه و تقاضاست
ديگر از روي كار انجام شده كه محاسبه نمي‌شود
نتيجه؟
قيمت كله‌پاچه در اين مغازه مي‌شود دو هزار تومان

مشتري كم مي‌شود؟
خير
سرمايه دنبال تظاهر است
او نياز به مصرف بيشتر دارد
او از اين‌كه گران بخرد لذّت مي‌برد
او به اين گران‌خري تفاخر هم مي‌كند:
خوب‌ترين‌شو خريدم، گرون‌ترين‌شو خريدم!

هوسي مي‌افتد به جان ساير كله‌پزها
من هزار، فلاني دو هزار؟!
يك شهر و دو هوا؟!
احساس ظلم كه بيايد
حس عدالت برود
حرص ايجاد مي‌شود
طمع فزوني مي‌يابد
اين اصلاً خاصيت فاصله طبقاتي‌ست
رضايت را مي‌گيرد
حالا باقي هم فكر افزايش مي‌افتند
اما سرمايه‌ي اين كار را ندارند
چه مي‌شود؟

سرمايه‌گذاراني هستند كه دنبال ثروت‌اند
سرمايه مي‌خواهد خود را تكثير كند
پول مي‌ريزند در دكان‌ها
مي‌خرند و بنا را ارتقا مي‌دهند و قيمت را بالا مي‌برند
اين‌جاست كه كله‌پزها كارمند مي‌شوند
كارگر سرمايه
سرمايه مي‌آيد و آن‌ها را اجير مي‌كند
مغازه‌ي خودشان را مي‌خرد و به كارشان مي‌گمارد
قيمت را هم ديگر سرمايه تعيين مي‌كند
بازار را تغيير مي‌دهد
نتيجه چه شد؟

حالا كله‌پزي كه مي‌روي
صاحب مغازه را نمي‌بيني
او شاسي‌بلندش را سوار است و بيكار نشسته
كارگران در دكانش كار مي‌كنند
كالا هم لاكچري شده
از دست طبقه مستضعف خارج

هر وقت كه از جلويشان رد مي‌شوم
صف ماشين‌هاي گران‌قيمت را مي‌بينم
حالا ديگر كله‌پاچه غذاي فقراي جامعه نيست
ضعيف‌ترين قشر جامعه
مي‌رود در سفره ثروتمندان
مي‌شود خوراك سرمايه!

سرمايه اين‌طور است
ميل به افزايش فاصله طبقاتي
روي هر چه كه دست بگذارد
از كف جامعه مي‌گيرد
مي‌برد و مي‌چسباند به سقف جامعه
گوسفندي كه قبلاً كله‌اش را دور مي‌انداختند
ضعيف‌ترين‌ها به ثمن بخس از آن انرژي مي‌گرفتند
حالا مخصوص مرفهين بي‌درد
آن‌هايي كه بدون كار كردن پول‌دارتر مي‌شوند
زيرا «سرمايه» براي آن‌ها كار مي‌كند
در دنيايي كه «پول» پول مي‌آورد

در كدام دنيا؟!
در دنيايي كه قرار بود پول پول نياورد
فقط «كار» پول بياورد
به همين جهت خداوند «ربا» را حرام كرد
و آن را جنگ با خودش ناميد!

قال اميرالمؤمنين (ع): «فلا اَمْوالَ بَذَلْتُمُوها لِلَّذى رَزَقَها، وَلا اَنْفُسَ خاطَرْتُمْ بِها لِلَّذى خَلَقَها. تَكْرُمُونَ بِاللّهِ عَلى عِبادِهِ، وَلا تُكْرِمُونَ اللّهَ فى عِبادِهِ. فَاعْتَبِرُوا بِنُزُولِكُمْ مَنازِلَ مَنْ كانَ قَبْلَكُمْ، وَانْقِطاعِكُمْ عَنْ اَوْصَلِ اِخْوانِكُمْ.» (نهج‌البلاغه، خ116)
نه اموال خود را براى كسى كه آن را روزى شما نمود بخشيديد، و نه جانها را براى خداوندى كه آنها را آفريد به مخاطره انداختيد. به سبب خدا بر بندگانش كرامت يافته ايد، در حالى كه خدا را (با نافرمانى از اوامرش) در ميان بندگانش اكرام نمى كنيد. از قرار گرفتن در منازل آنان كه پيش از شما بودند و از دنيا رفتند، و از جدا شدن از نزديكترين برادرانتان (به سبب مرگ) عبرت بگيريد. (ترجمه انصاريان)


مطلب بعدي: فقه كودكانه مطلب قبلي: عبرت

نظرات

مجله پارسي نامه:
كاربر گرامي، سلام
در تاريخ شنبه 97 آبان 19 نوشته شما با عنوان خواست ِ سرمايه برگزيده شده و در جايگاه تيتر يك در مجله پارسي نامه قرار گرفته است. دبير تحريريه ي اين انتخاب غزل ِ صداقت و دبير سرويس آن هما ص بوده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.
شنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۷ - ۱۰:۴۰ صبح
پاسخ: بسيار سپاسگزارم.
بازگشتنسخه محلّي از نوشته‌هاي وبلاگ شايد سخن حق سال نشر19نوشته‌هاي وبلاگ بر اساس سال برچسب‌ها35نوشته‌هاي وبلاگ بر اساس برچسب بيشترين نظر34نوشته‌هاي وبلاگ با بيشترين تعداد نظر مجموعه‌نوشته‌ها27پست‌هاي دنباله‌دار وبلاگ
صفحه اصليبازگشت به صفحه نخست سايت نوشته‌ها986طرح‌ها، برنامه‌ها و نوشته‌ها مكان‌ها75براي چه جاهايي نوشتم زمان‌ها30همه سال‌هايي كه نوشتم جستجودستيابي به نوشته‌ها از طريق جستجو وبلاگ1387با استفاده از سامانه پارسي‌بلاگ نماها2چند فيلم كوتاه از فعاليت‌ها آواها10تعدادي فايل صوتي براي شنيدن سايت‌ها23معرفي سايت‌هاي طراحي شده نرم‌افزارها36سورس نرم‌افزارهاي خودم معرفي6معرفي طراح سايت و آثار و سوابق كاري او فونت‌هاي فارسي60تعدادي قلم فارسي كه معمولاً در نوشته‌هايم استفاده شده است بايگاني وبلاگ1375نسخه محلّي از نوشته‌هاي وبلاگ خاندان موشّحبا استفاده از سامانه شجره‌ساز خاندان حضرت زادبا استفاده از سامانه شجره‌ساز فروشگاهدسترسی به غرفه محصولات فرهنگی
با اسكن باركد صفحه را باز كنيد
تماس پيامك ايميل ذخيره
®Movashah ©2018 - I.R.IRAN