نظريه كينزيها را اينجا
اكنون نظريات بعدي
دو نظريه پولمحوري و عرضهمحوري پيدا شد
مهمترين مسائل در اقتصاد كلان چيست؟
دو تا:
يك: يا تورّم را ميتوان برطرف كرد و يا بيكاري را، هر دو با هم نميشود!
دو: وقتي يكي از اين دو مشكل را حل ميكني، ديگري اتفاق ميافتد!
چطور؟
اينطور كه: سياستهاي تزريق پول دولت، يعني هزينه كردن و كاهش مالياتها ركود اقتصادي را برطرف ميكند، ولي همزمان تورّم هم ايجاد مينمايد.
از سوي ديگر: سياستهاي انقباضي با تورّم مبارزه ميكند، ولي ماشه بيكاري و ركود را ميچكاند!
بدترين وضعيت كجاست؟
اينجا: وقتي هر دو مشكل با هم روي ميدهد؛ هم تورّم و هم بيكاري و ركود! يعني ميشود ركود تورّمي! (Stagflation)
اين ديگر شاهكار اقتصاد مدرن است!
يعني چه؟
يعني پول هست، زياد هم هست، نقدينگي فوران ميكند، ولي ركود است، خريد و فروش كم است، مردم بيكارند، كسي تمايل به معامله ندارد، توليد خوابيده است! مگر ميشود؟! بله، در اقتصاد سودمحور كاپيتاليستي چرا كه نشود؟!
مشكل چيست؟
اين است كه: راهحلهاي كينزيها هميشه كار نميكند! بلكه به تورّم منجر ميشود!
چرا؟
چون كينزيَنيها ميگويند:
1. سياستهاي انبساطي دولت از بيكاري ميكاهد، ولي تورّم را تشديد ميكند.
2. سياستهاي انقباضي دولت به جنگ تورّم ميرود، ولي بيكاري را افزايش ميدهد.
پس:
روش سنّتي كينزيَنيها هميشه تنها نيمي از مسأله را حل ميكند و نيم ديگر را بدتر مينمايد!
اما:
در ركورد تورّمي، بيكاري افزايش مييابد در حاليكه نقدينگي هم فراوان است، يعني تورّم در عين ركود!
[ادامه دارد]
پ.ن.
همين رويه را در دولتهاي كشور خودمان ميبينيم
با اين اطلاعات
وقتي به گذشته مينگريم
كاملاً مشهود است كه كدام دولتها
براي كاهش بيكاري
هزينههاي دولت را افزايش دادند
يعني پول ريختند در دست و بال مردم
و نتيجه
تورّم افزودند
و جالبتر دولتيست
كه هم هزينههاي دولت را افزايش داد
و هم مالياتها را
كه يكديگر را خنثي ميكردند
و نتيجه نميبخشيدند!
روشن است كه اقتصاد ما سالهاي سال است كينزيست
و پيوسته تلاش مسئولين اقتصادي كشور
حفظ همين رويه بوده
تلاش كردهاند
با همين معادلات كينزي چالش بيكاري و تورّم را حل نمايند!