اقتصاد كلاسيك از زمان آدام اسميت مطرح شد
در كتاب ثروت ملل
از آن زمان تا كنون
تحوّلاتي در اقتصاد مدرن پديد آمده
در نظريات آن
در مقالهاي ميخواندم
با اين ترتيب:
1. كينزيانيسم (پيروي از نظريه جان مينارد كينز) - 1930
2. مانيتاريسم (پولمحوري) - 1970
3. عرضهمحوري - 1980
4. نئوكلاسيك (كلاسيك تحوّليافته) - 1990
5. نئومانيتاريسم (كاهش كمّي) - 2008
اما چرا؟!
چرا اينقدر تحوّل؟!
و چرا اينقدر سريع؟!
مروري بر اين تحوّلات جالب است
ذهن را نسبت به اقتصاد ميگشايد
اقتصاد كلاني كه قبلاً اينجا
مختصري دربارهاش نوشته بودم
كلاسيك*: «مكانيزم تنظيم قيمت» هميشه ميتواند اقتصاد را درمان كند.
چگونه؟
اينطور:
وقتي ركود اقتصادي پيش ميآيد و بيكاري افزايش مييابد، قيمتها، دستمزدها و نرخ بهره پول نيز كاهش مييابد. اين سبب ميشود تا مصرف و در نتيجه توليد و سرمايهگذاري كم شود. در نتيجه اقتصاد به سرعت به وضعيت اشتغال كامل باز ميگردد.
چرا؟
زيرا: توليدكننده حاضر ميشود كالاي خود را ارزانتر بفروشد تا فروش برود. بنابراين مصرفكننده نيز تمايل به خريد پيدا ميكند. پس توليدكننده نياز به كارگر يافته، كارگر نيز به دليل فشار بيكاري حاضر است با دستمزد كمتر كار كند. پس همه راضي، دوباره گردش اقتصاد در يك سطح پايينتري از قيمتها رونق ميگيرد و دوره ركود برطرف ميگردد.
چطور؟
بر اين اساس: بيكاري بخشي طبيعي از چرخه اقتصاد است و خودبهخود اصلاح ميشود و نيازي به دخالت دولت در بازار آزاد ندارد.
بحرانهاي اقتصادي نشان داد كه اين شيوه عمل نميكند
ركود بزرگ 1950م در آمريكا
به همين دليل اولين تحوّل اتفاق افتاد
[ادامه دارد]
* آدام اسميت: ثروت ملل، ديويد ريكاردو: اصول اقتصاد سياسي و ماليات، ژان باپتيسهي: رسالهاي درباره اقتصاد سياسي
تحوّلات اقتصاد كلان 7
تحوّلات اقتصاد كلان 6
تحوّلات اقتصاد كلان 5
تحوّلات اقتصاد كلان 4
تحوّلات اقتصاد كلان 3
تحوّلات اقتصاد كلان 2