سؤال پيش روي همه ما اين است:
چرا امام ره واژه «جمهوري» را به «اسلام» اضافه كرد؟!
بيدليل؟!
قطعاً محاسباتي در كار بوده
مصالحي ديده شده
اجتهاد و فقاهتي در بين
آنكه زمان و مكان خود را نشناسد
و از كودك پنجساله
دويدن بيستساله بطلبد
جز شكستن دست و پا ثمري نبيند
حكومت اسلامي مورد نظر امام ره
در نجف
همان جمهوري اسلامي نوفل لوشاتو است
با يك تفاوت
ملاحظات رشد در آن ديده شده است
توجه شده است
مراحل تكامل اجتماعي
تكامل تمايلات مردم
خواستهها
رشد آنها را لحاظ نموده است
پيش افتادن آسيبهايي در پي دارد
اما راه چيست؟!
وقتي بزرگان راه نشان ندهند
طبيعتاً جوانان پيش ميافتند
گله كردن سخت است
چطور ميشود يقهشان را گرفت
وقتي كاهلي ميبينند
راه پيشنهادي رئيسجمهور سابق ناپخته است
انتخابات را بر هم زدن
فردا روز هم دوباره لياخوف روسي پيدا ميشود
مجلس را به توپ ميبندد
هواپيما در آسمان است
اوج گرفته
نميشود به اميد ساخت موتورهاي جديد
موتورهاي فعلي را دور انداخت
حالا آمديم و آدمها را عوض كرديم
مگر مشكل از آنهاست؟!
مگر آدمها ايراد دارند؟
شما يك گروه ديگر را بگذاريد
تا چند سال؟!
دوباره همان نميشود؟!
مگر نشد؟!
ريشه را بايد ديد
بنيانها را اصلاح كرد
الف مدير است
دارد ميرود
بايد جاي او كسي را نشاند
ب و ج نامزد هستند
معاونان وي
حقوق مدير بيشتر است يا معاون؟!
مشكل دقيقاً در همينجاست
چرا حقوق مدير بيشتر است؟!
چرا خدمات دريافتي او بيشتر
الگوي مصرف بالاتر
خرج و مخارجي افزون دارد؟!
دليلتراشي را وانهيم
محصول را ببينيم
آنچه روي ميدهد
وقتي حقوق مدير از معاون بيشتر باشد
و حقوق معاون از كارمند
و كارمند از كارگر
ب و ج تلاش ميكنند براي مدير شدن
ب براي خدمت
و ج براي حقوق بيشتر
كدام برنده ميشود؟!
پست الف را چه كسي به ارث ميبرد؟!
ب يا ج؟
شك نكنيد ج
قطعاً ج
چرا؟!
زيرا او حاضر است چيزهاي بيشتري را فدا كند
حتي ايمان خود را
او ميتواند دروغ بگويد
او ميتواند دزدي كند
او ميتواند رشوه دهد
او ميتواند...
بله
او ميتواند مدير شود
او جاي الف را خواهد گرفت
زيرا ب
ب حاضر به چاپلوسي نيست
ب دين دارد
ب تقوا
او نميتواند چيزي را فدا كند
او دين خود را به دنيا نميدهد
پس او خانهنشين ميشود
او حذف ميشود
عرصه مديريت به دست جها ميافتد
به همين سادگي!
[ادامه دارد...]