خب بگو نميدانم
چرا پاسخِ نادرست؟!
كودك كه بودم
يادم نيست در چه سنّي
پرسيدم از تابستان و زمستان
سرما و گرماي زمين
پاسخ را اين طور گفتند:
زمين از خورشيد دور ميشود در زمستان
و نزديك در تابستان
و من پذيرفتم
و سالها گذشت
در مدرسه خلاف آن فراگرفتم
زمستان نزديك
و تابستان دور
و دليل؛ زاويه داشتن محور گردش زمين به دور خود
نسبت به صفحه مدار آن به دور خورشيد!
كودكان حافظه خوبي دارند
البته براي سؤالاتي كه برايشان مهم باشد
اشتباه را به خاطر ميسپارند
و بياعتماد ميشوند
كِي؟!
وقتي نادرستي پاسخ را فهميدند
چه اصرار است كه پاسخ تمام سؤالاتشان را بدهيم اصلاً؟!
آن هم وقتي جواب را نميدانيم!
كلاً سه جور پاسخ براي سؤالاتشان دارم
يا نميدانم
واقعاً يعني
يهو ميپرسد: دوچرخه را چه كسي اختراع كرد؟!
صريح ميگويم: نميدانم عزيزم.
گاهي هم ميدانم
اما پاسخش را صلاح نميدانم بگويم
نياز دارد به سن مناسب برسد
پاسخ نادرست نميدهم
نسيهاش ميكنم:
«جواب اين سؤال خيلي طولانيه
كلي مطلب بايد برات بگم
خيلي مفصّل...
يادم باشه بعداً سر فرصت
يك موقع كه وقت داشتم كلّي برات درباره اين موضوع صحبت كنم!»
تا به حال كه جواب داده
يعني بعداً يادشان رفته
فراموش كردهاند
خيالشان هم راحت بوده
كه روزي به پاسخ آن خواهند رسيد
وقتي وقتش رسيد يادشان خواهد آمد إنشاءالله
اما «نه» نگفتم
كه حريص نشوند به اصرار براي پاسخ
و در نوع سوم
اينكه جواب را بدانم و آسان هم باشد
فقط در اين حالت است كه پاسخ ميدهم
البته گاهي
در اين حالت هم خوب است بررسي كنيم
ببينيم سنخ سؤال چيست
پرسيده: لامپ را چه كسي اختراع كرده؟
اين را كه نميتواند فكر كند و بفهمد
من فوري جواب ميدهم
اما بعضي سؤالها:
ترمز دوچرخه چطوري نگهش ميداره؟
خب اين را ميشود «كشف» كرد
پاسخ را به خودش واگذارد
اين طور مواقع ميگويم:
«نظر خودت چيست؟ يه كم فكر كن ببين ميفهمي»
پاسخ خود را كمي به تأخير مياندازم، آن هم اگر خودش نتوانست!
تربيت تصادفي نيست
تربيت تدبير ميخواهد
تربيت حواس جمع ميخواهد
نوعي مهندسي كودك است
بايد دغدغهاش را داشت
بايد نگران رشد روحي و ذهني كودك بود
به همان ميزاني كه نگران رشد جسمي وي هستيم
بلكه هم بيشتر!
وقتي نميدانيم، سريع بگوييم «نميدانيم»
اين قطعاً بهترين پاسخ است!
«الحسين بن محمد، عن معلى بن محمد، عن علي بن أسباط، عن جعفر بن سماعة، عن غير واحد، عن أبان، عن زرارة بن أعين قال: سألت أبا جعفر عليه السلام: ما حق الله على العباد؟ قال: أن يقولوا ما يعلمون ويقفوا عند ما لا يعلمون.» (كافي، ج1، ص43، ميزانالحكمه، ج5، ص14)
زراره ميگويد: از امام باقر عليهالسلام سؤال كردم: حق خدا بر بندگان چيست؟ در پاسخ فرمود: آن را كه ميدانند بگويند و در چيزي كه نميدانند توقف نمايند.
«وَلاَ يَسْتَحِيَنَّ أَحَدٌ مِنْكُمْ إِذَا سُئِلَ عَمَّا لاَ يَعْلَمُ أَنْ يَقُولَ: لاَ أَعْلَمُ» (نهجالبلاغه، حكمت 82)
هيچ كس از شما اگر چيزى را از او پرسيدند كه نمى داند حيا نكند و (صريحاً) بگويد: نمى دانم.