توصيف سامانه، نظام يا سيستم خانواده: در اين بخش قصد داريم براي زن و شوهر توضيح دهيم كه چگونه آنها با قرار گرفتن در خانواده يك سيستم و نظام واحد تأسيس كردهاند و صرفاً دو فرد انساني نيستند كه در كنار يكديگر زندگي مينمايند.
گزينش و تأمين افراد جامعه بمثابه اركان و اجزا: خانواده يك سيستم است كه ويژگيهاي اصلي تمام سيستمها را دارد. اجزايي دارد كه با هم تفاوت دارند و اين اجزا در كنش با يكديگر محصولي واحد را توليد ميكنند. بنابراين خواستگاري رفتن مرد، در حكم تصميم براي تشكيل يك نهاد جديد است و نوعي گزينش پيمانكار و نيروي انساني همكار براي فعاليت در اين نهاد ميباشد و بايد متضمّن شرايط و دقتهاي خاصّي باشد. نيروهاي بعدي عضو در اين سيستم از طريق توالد و تناسل و اگر ممكن نبود، از طريق پذيرش فرزندان يتيم جذب ميگردند.
شيوه هماهنگ شدن اجزا در مسير هدفي واحد: در اين سرفصل بيان ميشود كه براي هماهنگ شدن اجزايي كه كاملاً با هم متفاوت ميباشند، ضرورتاً بايد فرآيندي طراحي گردد. اين فرآيند در مكاتب مختلف و فرهنگهاي گوناگون شيوههاي مختلفي را در پيش گرفته است. در فرهنگ اسلام نيز تبيين خاصّي براي هماهنگي ميان اجزاي خانواده صورت پذيرفته و در متون ديني ما ذكر شده است.
تأمين نيازمنديهاي سامانه به صورت خوداتكا: هنگاميكه خانواده «سلول» نظام فرهنگي باشد، لاجرم نميتواند در معماري نيازهاي خود وابسته به بيرون از خود گردد. زيرا بيرون از هر خانواده، خانوادهاي ديگر قرار گرفته كه او نيز بايد بتواند نيازمنديهاي خود را مستقلاً تأمين نمايد. اين خوداتكايي ايجاب ميكند تا در معماري خانواده، براي تمام نيازهاي دروني آن منبعي داخلي در نظر گرفته شود.
جوانهزايي خانواده در مسير تكثير و تكرار الگوي خود: خانواده مانند گياهان رشديافته، پس از دستيابي به موفقيت، جوانه ميزنند و تكثير ميشوند. همچون يك ساختار زنده كه با رشد خود، پيوسته ميزايد و الگوي خود را گسترش ميدهد. وقتي فرزند خود را پرورش دادند و عروس كردند، يا داماد، در حقيقت نسخهاي جديد از خود پديد آوردهاند، جوانهاي كه در حمايت تنه اصلي درخت، ميتواند به سمت اهداف خود پيش رود.
از طريق مثال ميتوان نشان داد كه در گذشته كه توسعه فرهنگي كندتر بود، چندين نسل از اين جوانهها در كنار هم به تنه اصلي متصل ميماندند. اما امروزه كه شتاب توسعه فرهنگي افزايش يافته، جوانهها خيلي زودتر از تنه اصلي خانواده جدا ميشوند و خوداتكا ميگردند. زيرا زودتر به الگوهاي منحصر به فرد خود دست مييابند. بنابراين نبايد اين جداشدنهاي زود را نكوهش نمود و بايد پذيرفت كه ريشهاي منطقي و علمي دارد.
تغيير جبري و غيرقابل اغماض: توجه دادن خانوادهها به اينكه يك سيستم پيوسته در حال تغيير است، متناسب با شرايط محيط و دورههايي كه در آن قرار دارد. طبيعتاً نهاد خانواده نيز همانند يك شركت اقتصادي يا يك نظام سياسي، دوران پيدايش دارد، دوره رشد و دوره اوج. تغيير يك ويژگي غيرقابل حذف از هر سيستم و نظاميست.
[ادامه دارد]