تجربه 2. دنيا دار امتحان است
از امتحان يك خلاص شويد
امتحان دوم گريبان شما را ميگيرد
و قطعاً امتحان بعدي
از قبلي دشوارتر است
امتحان درجه بالاتر را از آدمهاي قويتر ميگيرند
هر كه در اين بزم مقرّبتر است، جام بلا بيشترش ميدهند
افتخار انسان است
باعث شادي دروني
نفس انسان متلذّذ ميگردد
وقتي سختترين امتحانهاي عصر را از او ميگيرند
وقتي شما را زير پا له ميكنند
له كردني كه راه پس و پيش نميگذارد
و غير از خدا از هيچ بندهاي كاري ساخته نيست
در رفع آن بلاي بزرگ
بدانيد و آگاه باشيد
شما را در درجهاي از صبر
و مقام رضا يافتهاند
كه شايسته امتحان دكترا باشيد
نه چون نگارنده
در امتحان نهايي دبستان جامانده!
تجربه 3. بارها شايد پرسيده باشند
شنيدهام و شنيدهايد شايد
چرا فلان بززگ زن دوم نگرفت؟
چرا فلان بزرگ با زن بد ساخت؟
چرا فلان بزرگ زن بد خود را طلاق نداد و بر او صبر كرد؟
با اينكه ميتوانست
حلال هم بود
مباحِ مباح!
راز آن شايد در «آبرو» باشد
انسانهاي بزرگ به آبروهاي بزرگ نياز دارند
آنهايي كه قرار است مقتدا باشند
از يك منبري در مسجد يك محله كوچك گرفته
تا يك مرجع بزرگ
تا يك رهبر انقلاب
هر كدام الگو و راهبر بخشي از جامعه هستند
مردم «اعتماد» ميخواهند
و اعتماد بر سبيل عرف و آنچه پسند و ناپسندشان است
تعريف ميگردد
قطعاً جايي كه واجب و حرام باشد
تكاليف قطعي الهي
عرف هيچ حرفي نبايد براي گفتن داشته باشد
و مقتدا محلّي از اعراب براي عرف قائل نيست
اما در مباحات
حتي چه بسا مستحبات و مكروهات
بايد نظر عرف را مقدم دارد
او كه بناست راهبري بخشي از جامعه را بر عهده بگيرد
در قالب منبر
يا كرسي افتاء
اين يعني آنچه ناپسند عرف است پرهيز نمايد
ازدواج موقت و دوم و طلاق و ...
همه اين موارد
[ادامه دارد]