«غير امام معصوم (ع)
حتي اگر انسانهاي خودساخته هم باشند
در معرض اين لغزش هستند
چون بالاخره
اين «سؤال» است كه به فكر من جهت ميدهد
وقتي من در انزوا هستم
و سؤالاتي كه از من ميشود محدود است
وقتي سؤالاتي كه از من ميشود در يك عرصه خاصي از زندگيست
مثلاً پيوسته درباره عبادات از من سؤال ميشود
ناخواسته ذهن من دنبال فرمولسازي براي پاسخ دادن به اين سؤالهاست
و اين يك نحوه تفكري را رقم ميزند.
اين خيلي مهم است
ما انسانها
وقتي ميخواهيم فكر كنيم
در واقع
همانطور كه يك توفان و يك باد در اثر خلأ و اختلاف فشار پديد ميآيد
جريان تفكر هم در اختلاف فشار درست ميشود
«سؤال» به فكر شما جهت ميدهد
وقتي از شما سؤالات «فردي» شود
خواهناخواه شما در رابطه با مسائل فردي فكر ميكنيد
و اگر اين امر پيوسته ادامه پيدا كند
شما به اين امر عادت ميكنيد
خو ميگيريد با آن
و متناسب با آن هم اصول [فقه] مينويسيد
اصول يعني قواعدي كه با استفاده از آنها ميخواهيد جواب سؤالات را بيابيد
من متناسب با نيازهايم حركت ميكنم.
اين تحليليست كه شهيد صدر (ره) هم دارد
نظر شهيد صدر (ره) اين است كه علماي شيعه در عصر غيبت
توسط حكام جور منزوي شدند
يعني امكان نيافتند تا در رأس حاكميت قرار بگيرند
و حكومت كردن را تجربه كنند
اين مطلب دو تأثير داشته است:
يكي اين بود كه خود فقها نتوانستند در مقام فتوا مسائل كلان را ببينند
يك وقت شما از يك قلّه نگاه ميكنيد [و فتوا ميدهيد]
يك وقت از كوهپايه نگاه ميكنيد
اينها دو تاست
دو تا صحنه [متفاوت] ميبينيد
يعني منِ فقيه وقتي بخواهم به كتاب و سنّت رجوع كنم
با كدام دغدغه به سراغ كتاب و سنّت ميروم؟!
آيا با دغدغه پاسخ به سؤالات كلان جامعه كه از من شده، چون من در رأسم؟!
يا نه
به عنوان يك فقيهي كه در كوهپايه هستم
و دسترسي به آن نگاه كلان ندارم
و اكنون با دغدغه يك فرد مسلمان به كتاب و سنّت رجوع ميكنم؟!
اين يك نكته كليديست!»*
مطالب فوق را در راديو معارف شنيدم
جالب نيست؟
شما را ياد چه مياندازد؟
مرا كه به ياد ديدگاههاي استاد حسيني (ره) مياندازد
وقتي جزوات اصول فقه ايشان را ميخواندم
بحثهايي كه حدود بيست سال پيش طرح ميكردند
و آن روز قابل تفاهم و پذيرش به نظر نميرسيد!
و خوشحال شدم
از بابت اينكه امروز اساتيد و فضلاي حوزه...
از اينكه اولاً چنين دركي در ميان فضلا در حال شكلگيريست
و ديگر اينكه
ثانياً
اينطور جرأتها و شجاعتها هنوز هست
كه مباحث حساس و مهمي را
مجال طرح ميبخشند!
دعا ميكنم خداوند عمر طولاني و بابركت به اين قشر از اساتيد استوار و راستقامت دهد
و آنان را براي اسلام و تشيّع حفظ فرمايد.
اميد كه فضاي گفتمان در تحوّل علم اصول فقه گستردهتر شود
و از اين دست بحثهاي آزادانديشانه
هر چه بيشتر...
إنشاءالله كه بزرگان حوزه خود در رأس اين تحوّل مهم قرار گيرند
و اصلاً پرچمداران تحوّل گردند!
* حجةالاسلام اكبرنژاد، راديو معارف، برنامه تاريخ فقاهت، 12 ديماه 1394 (آرشيو)