با فرمايش شما موافقم
منظور حقير هم همين بود.
نكته اي كه فرموديد، درمورد الگوگيري در مورد معصومين نيز همين گونه است.
به بيان شهيد مطهري:منطق عملي ثابت داشتند.
نه اين كه در همه ي جا به يك نحو عمل ميكردند.
همه ائمه از منطقي واحد پيروي ميكردند
اما آن منطق در هر دوره متناسب با شرايط ظهوري وخروجي متفاوتي داشت.
حال سخن در مورد منطق عملي امام است.
بنده اول به حجيت آن فكر ميكنم.يعني اگر ما توانستيم آن منطق عملي يا آن روح حاكم بر رفتار امام ويا مدل تصميم گيري ايشان را استنباط كنيم، آيا مجاز هستيم بر اساس آن عمل كنيم يا خير؟
بر فرض آن حال سخن بر سر چگونگي آن است.
كه باز اينجا ممكن است بگوييم
رهبري محترم نزديك ترين هستند، اعلم هستند در فهم اصول حاكم بر رفتار امام.
پس بايد ايشان را فهم كنيم.
و داستان از اول
بحث از حجيّت بحث درستي است
اينكه چه روشي در فهم اصول مورد نظر حجيّت دارد
اما اگر توانستيم با يك روش قابل اعتماد
كه بتواند مؤمّن از عقاب باشد
اصول حاكم بر رفتار امام (ره) را دريابيم
ديگر استفاده از آن براي هدايت نظام به نظر نميرسد جاي ترديد داشته باشد
روش بسيار مهم است
با چه روشي ميتوان اصول مذكور را يافت
يا همان منطق عملي معصومين (ع) را؟
سؤال دقيقاً همينجاست
استاد حسيني در جلسات 34 الي 42 تلاش ميكند «روش رسيدن به حجيّت» را تغيير دهد
از طريق ارائه تفسير جديدي از قيامت
و «مؤمّن از عقاب»
بر مبناي فلسفي خويش
از اين رو از جلسه 43 تا 50 به سراغ جامعه ميرود
آن را توصيف كرده
و حجيّت را به مبنايي اجتماعي تعريف مينمايد
همه و همه به يك دليل
كه بتوانند حجيّت را به نظام اجتماعي و احكام حكومتي برسانند
شايد يك راهي كه به نظر ميرسد همين باشد
اين شيوه جديد در حجيّت را به اثبات برسانيم
اگر نياز دارد تكميل كنيم
تا بتوانيم ابزاري معتبر براي تشخيص منطق عملي معصومين (ع)
و ايضاً امام راحل (ره) در اختيار داشته باشيم