در كتابي كه درمورد «اثبات جهان خارج» از آيت الله حائري (ره) خواندم از اين روش اشكال و ايراد گرفته بود و آمده بود:
«در بحث از علم به عالم خارج اين سوال مطرح است كه آيا ميان معلوم بالذات با معلوم بالعرض مطابقت وجود دارد يا نه؟به عقيده ي حائري،مشكل شكاكان اين بود كه چگونه مي توان به اشياء خارجي علم ضروري پيدا كرد؟وي بر فيلسوفان اسلامي ايراد مي گيرد كه آن ها به اشكال شكاكان پاسخ درست نداده اند.مشكل آن ها مربوط به علم حصولي است،در حالي كه پاسخ فيلسوفان اسلامي مربوط به علم حضوري است.»
"شكاكان هم درمورد رابطه ي ميان دو معلوم يا ذهن و خارج شك داشتند.مشكل آن ها مربوط به علم حصولي بود،نه علم حضوري.مطلب شكاكان را بسياري از فلاسفه ي ما درست درك نكرده اند و لذا آن ها را به باد تمسخر گرفته اند.فيلسوفان مي گويند:اگر شكاكان واقعيت را قبول نكردند،آن ها را كتك بزنيد و اگر اظهار درد كردند معلوم مي شود كه يك واقعيت خارجي را پذيرفته اند.اما نكته اين است كه حتي اگر فردي اظهار درد بكند و نشان دهد كه درد را حس مي كند،اين مساله مربوط به علم حضوري است و نه علم حصولي و شكاكان هم منكر علم حضوري نيستند.آ ن ها هم احساسات،لذت و چيزهاي دروني را كه به علم حضوري مربوط است باور دارند.مشكل آن ها در علم حصولي است.مي گويند دنياي خارج را چگونه مي توان درك كرد؟"
بنده مي خواستم بدانم نظرشما درمورد اين مطلب چيست و مي خواهد چه بگويد و آيا ايراد و اشكال ايشان وارد است؟
آسيدمنيرالدين (ره)
استاد حسيني الهاشمي
به سادگي پاسخ اين اشكال را ميدهند
با بيان نظريهاي با عنوان «علت تغاير»
دقيقاً در مثالي كه از اثبات عالم خارجي مهدي حائري نقل كرديد
فرد منكر
اذعان مينمايد كه علم حضوري به درد دارد
اين يك قياس ضمير است
كبراي آن ذكر نشده
ولي با يك توجه اندك
ميتوان به آن كبراي پنهان پي برد
فردي كه علم حضوري به درد دارد
چند دقيقه قبل از ضربه
قبل از اينكه فيلسوف او را بزند
فاقد اين علم حضوري بود
اينجاست كه بايد از خود بپرسد
اين علم حضوري از كجا آمد؟
در حقيقت سؤال اين است:
«علت تغاير» چيست
علت تفاوت وضع فعلي من
با وضع قبلي من
دو پاسخ ميتواند به اين پرسش بدهد؛
يا اين علت درون خود من است
يعني چيزي درون من سبب شده تا درك جديدي پيدا كنم
و يا اين علت در خارج از من است
اگر علت درون من باشد
قبلاً هم بود
پس چرا تا كنون اين حس درد را ايجاد نكرد
اين فرض كه باطل شود
تنها يك فرض باقي ميماند
«علت تغاير» حال من و علم حضوري من
چيزي در خارج از «من» است
كه من در اثر مرتبط شدن با آن
تحت تأثير قرار گرفتم
و اثر آن چيز خارجي در «من»
حس درد را ايجاد كرد؛ علم حضوري به درد را.
استاد حسيني (ره) از طريق «علت تغاير» بيروننمايي علم حصولي را اثبات مينمايند
و اين را در كتابي 800 صفحهاي به نام «اصالت ربط» بيان كردهاند.
موفق باشيد
[ادامه دارد...]