شگفتي آفريد
آنچه از ارتقاء طعم در نظرم آمد
متدي كه متفاوت ميكند غذا را
و متحيّر شدم از اثرش
برانگيختم كه بنويسم
غذا را ما ايرانيها معمولاً زيادي مخلوط ميكنيم
طعمها را به هم ميآميزيم
و در نهايت
معجوني حاصل ميشود كه متشكل از فقط يك طعم است
يك طعم كه از ممزوج شدن تمامي طعمها
طعم تمامي مواد اوليه
حاصل شده و به دست آمده
يك طعم بسيط
يك طعم يكپارچه
طعمي كه در تمامي لقمههاي غذا تكرار ميشود
تكرار و تكرار
و تكرار بدترين بلايي كه سر مغز انسان ميآيد
مغز انسان تكرارگريز است
و از تكرار به تنبلي ميگرايد
اين است كه تمامي موسيقيها تكرار دارند
تا مغز را به خواب ببرند
و مغز وقتي بخوابد
حالت خلسه به فرد دست ميدهد
مانند رقص و سماع
روتين بودن از همين روست كه بيزاري ميآورد
يا خدا... افتاديم به تفلسف...
قصد فلسفهبافي ندارم
اما...
عجب عدسپلوي شگفتيآفريني!
مانند هميشه براي هر كدام از اعضاي خانواده يك بشقاب ريختم
به قرار معمول
استقبال اما بيشتر بود
خواستند هر كدام كه باز هم بخورند
و تقريباً هر كدام دو برابر معمول...
ديگر نگذاشتم
اجازه ندادم خود را بيازارند
يكساعت پيش كه نهار ميخوردند
با پرخوري
و تعجب كردم
از سه فرزندم كه معمولاً اينطور پرخوري نميكنند!
غذا را بياندازه خوشمزه يافته بودند، انگار :)
اما راز متد يافته شده؛
به تفاوت طعمها انديشيدم
اختلافي كه مزه هر كدام از مخلوقات خدا دارد
روش را تغيير دادم
منابع اوليه را كه در كنار هم گذاشتم
با هم نپختم
با هم ممزوج نكردم
پياز را جدا سرخ كردم
كنار گذاشتم و رفتم به سراغ گوشت چرخ كرده
سويا را هم جدا سرخ كردم
همه مواد را جداگانه تهيه نمودم
و در نهايت پس از آبكش نمودن برنج
همه را با هم دم گذاشتم
طعمها مهم است كه حفظ شوند
هر ماده غذايي ويژگيهايي دارد
عطر و بويي مخصوص به خود
وقتي همه را با هم يكجا بپزيم
عملاً «يك چيز» خلق نمودهايم
كه فقط «يك طعم» دارد
عدسپلوي امروز اما
چندين طعم داشت
هر قاشق كه بر دهان ميگذاشتي
طعمهاي مختلفي را بر زبان خود حس ميكردي
جامعه به تفاوتها زنده است
انسانها به اختلاف اخلاق و رفتار جذاباند
همين گوناگون بودن است كه زندگي را روان مينمايد
زيبا ميكند و قابل تحمّل
«ومن آياته خلق السماوات والارض واختلاف السنتكم والوانكم ان في ذلك لآيات للعالمين» (روم:22)
عرصه سياست هم عرصه تفاوتهاست
اختلاف نظرهاست
زميني است كه هزاران نفر در آن بازي ميكنند
مهم اين است كه «جهت واحد» داشته باشند
همسويي مهم است
ولي همرأيي...
كه گفته است بايد باشد؟!
ما چقدر بايد رشد كنيم تا بفهميم اين مطلب را
چقدر بايد ضربه بخوريم
تا ياد بگيريم:
تمام رئيس دولتها خوب بودهاند
تمام مسئولين
آنهايي كه مستقيم جلوي اسلام و انقلاب نايستادند
آنهايي كه خيانت نكردند و جهت حركت خود را تغيير ندادند
همهشان خوب بودند
با همه اختلافنظرهايشان
ما به تفاوتها احتياج داريم
و اين تفاوتهاست كه انقلاب را زنده نگه ميدارد
اين تفاوتهاست كه بالندگي ايجاد ميكند
اين تفاوتها سبب رشد اذهان ميشود و تجربت بشري مسلمانان ميافزايد
چقدر وقت ميخواهيم تا ياد بگيريم
فرهنگمان رشد نمايد
كه بفهميم به تصميمات اين دولت يا آن دولت حمله نكنيم
كه در تصميمسازي به همهشان ياري رسانيم
يار شاطر همهشان باشيم
نه بار خاطرشان
دوستان انقلاب را هدايت نماييم
نه تبديل به دشمن
كه روزي ناگزير شوند جهت حركتشان را تغيير دهند!
امام(ره) بارها تذكر داد كه اسلام و انقلاب به «وحدت كلمه» زنده است!
نظرات
sarv: بي نظير نوشتيد و مرتبط ساختيد.
اما من فقط در مورد بخش آشپزي نظرم رو ميگم؛ به قدري زيبا نوشتيد كه طعم ها براي من خواننده هم قابل حس بود:)
علاوه بر اينكه ما ايراني ها غذا رو زيادي با هم مخلوط ميكنيم، هنگام خوردن غذا به آنچه كه ميخوريم فكر نميكنيم و دنبال طعم ها نيستيم و فقط دنبال سيري هستيم!!
يه بازي كه مادرم وقتي كوچولو بودم با هم انجام ميداديم اين بودكه، چشمام رو مي بست و غذا يا ميوه ها يا هر خوراكي ديگه رو برام داخل يه بشقاب ميذاشت كه من تست كنم و طعم ها رو ياد بگيرم و بگم كه چي هست و يا چه چيزايي داخل اون غذا هست(بي نظير بود...)
راستي يه غذايي كه من به همين شيوه اي كه شما گفتيد(پخت تفكيكي) درست ميكنم،چيكن استراگانف هستش، فوق العاده ميشه.
اين غذا رو به همه پيشنهاد ميكنم.:)
سهشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۵ - ۵:۲۷ عصر
پاسخ: از نوع «بيف» آن را تست كردهام، گوشت گوساله و خامه. بچهها خيلي رغبت نشان ندادند. شايد من نتوانستم به خوبي از پس پخت آن برآيم! اما «چيكن» آن را، كه ظاهراً فيله مرغ با خامه باشد، اين را تست نكردم تا به حال. شايد روزي تستش كنم. ممنون از پيشنهاد شما. تشكر.
سيد: سلام
در ابتدا وقتي ديدم فيزيكي هم تورق كرديد بر كتاب حكيمان
گمانم برفت كه حداقل منطقي منسجم خواهيد داشت
ليك آرزويم برفت بر خاطرات...
جسارت حقير را ببخشيد ليك
تعارض در نظرات
متدولوژي متكلمانه
و شعار زدگي
نيز انگار در تمام حوزه هاي علميه و كليساها قصد مفارقت ندارند :-)
جمعه ۲۴ بهمن ۱۳۹۳ - ۳:۲۹ عصر
پاسخ: سلام. شرمنده كه آرزويتان بر باد دادم. دعا بفرماييد تا توفيق انسجام منطقي بيابم و كلامم از ابتدا تا انتها، ثبات و يكنواختي يابد. اينها همه از ضعف نگارنده است، كه قدر نعمتهاي خدا ندانست و عمر به بطالت گذراند (و ميگذراند متأسفانه) و همّت ضعيف، سستي غالب، دل و زبان در تخالف، راه تناقض ميپيمايد و سلوك واحدي ندارد. خدا بر چون مني رحم آورد و به عقاب خويش نكشد، بلكه از فضلش اين همه ندانمكاريها را ببخشايد. شما نيز دعايي بدرقه راهم كنيد. تشكر از توجهتان به حقير و تذكر به خطاها و ضعفها. اميد كه تأثير نهد و بالاخره بفهمم با خود چندچند هستم.
مدير وب سايت شهداي دستگردقداده: سلام سيد / از بس با پشتيباني فني تماس داشتم و جواب ندادن مجبور شدم با شما مكاتبه كنم .
قسمت بايگاني يادداشتها كار نميكنه چندتا وبلاگ هم امتحان كردم همين مشكل وجود داره وقتي پست مورد نظر را انتخاب ميكنيم و گزينه منسوب كردن را ميزنيم اصلا ياداشت را آرشيو نميكنه دقيقا گزينه (منسوب كردن) كار نميده / ممنون ميشم پيگيري كنيد
سهشنبه ۱۰ دي ۱۳۹۲ - ۵:۱۵ عصر
پاسخ: من همين الآن امتحان كردم و كار كرد. دقيقاً دگمه قرمزنوشته «منسوب كردن» را امتحان كردم. من از كروم استفاده ميكنم. اما مشكل از عدم اجراي اسكريپتها در فايرفاكس 12 است. در حاليكه فايرفاكس فعلي نگارش 26 است. نميشود توقع داشت كه يك سايت با تمامي نگارشهاي مرورگرها كار كند. شما بالاخره روزي ناگزير هستيد ويندوز xp خود را به 7 و فايرفاكس خود را به آخرين نگارش تبديل نماييد. اگر قرار باشد روي فايرفاكس 12 كار كند، اين كار را بايد برنامهنويسان پارسيبلاگ انجام دهند. ولي تا حل نشده، شما ميتوانيد از IE يا Chrome استفاده بفرماييد. بنده فقط در سال 83 و راهاندازي اوليه همكاري داشتهام با دوستان و سالهاست فقط رفاقت و دوستي دارم و نه همكاري. اگر براي «مدير» ايميل ارسال فرماييد و بگوييد مشكل در فايرفاكس 12 است، شايد برطرف نمايد. ياعلي
اميد: اگر دختر مانند برادرانش باشد . اگر ،
و اگر نباشد!
و اگر زماني بوده ولي امروز نباشد!
براي پاسخگويي به بچه ها به جوابهاي قانع كننده تري نياز است .
تعداد كساني كه مادر را مقصر نمي دانند كم نيست ! ! !
جمعه ۲۹ آذر ۱۳۹۲ - ۳:۵۹ عصر
پاسخ: بله... اي كاش نبود... اي كاش حداقل امروز تغيير كرده بود و ديگر مفتون پدر نميبود، آري... كاش... اما آرزوهاي شما محقق نشده است. آن روز همسايه قصد پادرمياني داشت، سيد معزّز و بزرگواري بود كه آن حرف را زد. داخل قضايا شد و با خود دختر همكلام. سپس پسر را خواست و تير خلاص را زد: اين كار راست نميشود! متأسفانه دختر همچون برادران بود. اين را بارها در دادگاه و ساير مجامع و جلسات اثبات نمود. اما امروز... شما پيامكهايي كه صاحب پرونده به بنده دادند و بر وبلاگ گذاشتم را ملاحظه بفرماييد. تا همين چند ماه اخير هم پيامك دارد. خبر از اين طرف و آن طرف هم ميرسد. تقريباً ميگويد: هر ماه يك پيامك در اين چند وقت بوده، گاهي دو ماه يك پيامك. آخرين پيامك مربوط ميشود به حدود يكماه پيش، در پيامكي كه به بنده نشان داد نوشتهاي با اين مضمون ديده ميشد: سر قبر حاج آقا هستم، تو الآن كجاي اين تفكر جديد هستي؟! البته پسر ميگفت كه جواب نداده به اين پيامك. اما فحواي كلام اين است كه زن سابق همچنان در مرض خودشيفتگي ميسوزد. طعنه زده به پسر كه امروز به گمان خود داخل در يك مكتب و فرقهاي است كه پسر نيست. با اين پيامك اثبات كرده كه همچنان مفتون است. آري برادر... قصه مفصلي است. دردي است كه دير درمان ميشود، اگر بشود. شايد «آرزو» باشد، ولي «اميد» ديگر نيست!
اميد: برادر حب و بغض نمي گذارد به وحدت فكر كنند. همه فكر مي كنند به تكليفشان عمل مي كنند و مردم هستند كه قرباني اين لجبازي ها مي شوند. حكايت اينها مانند همان است كه سه فرزندش را از داشتن مادر محروم كرد بخاطر لجبازي با پدر زن.
غافل از اينكه همين فرزندان در آينده نه چندان دور پدرشان را محاكمه مي كنند كه چرا به خاطر برخي لجبازي ها و خودخواهي ها چنين ظلمي به آنها كرده است.
مردم هم عاقل هستنند روزي وحدت شكنان را محاكمه مي كنند.
پنجشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۲ - ۳:۳۲ عصر
پاسخ: مشكل حبّ و بغض نيست. حبّ و بغض در همه انسانها هست و بايد باشد. هيچكدام از اين آدمهايي كه رئيس دولتها شدهاند دشمن خوني نيستند تا كينه شتري داشته باشند. اتفاقاً حبّ و بغضها معمولاً در مسير اسلام است و همسو. مشكل در خودخواهي پنهان است، نوعي خودخواهي مذهبي كه بين متديّنين مرسوم است، نوعي تكبّر كه مؤمنين را ميگيرد. زمان خدمت كه ميرسد، ميپندارند فقط «خود» ميتوانند حل مشكل نمايند و هيچ انسان ديگري توان ندارد. نوعي تكبّر كه گمان ميكنند تمام راهحلهاي عالم تنها در جيب آنان ريخته ميشود و فقط آنان هستند كه منزلگاه الهامات الهي ميباشند. هماناني اين بلا را سر ملّت ميآورند كه قائل به انحصارند و هيچ طريق ديگري برنميتابند. هر كلام ديگري را ناحق تصوّر ميكنند و همه را ضالّ ميدانند. اينان هيچ خدمتي به نظام اسلامي نميكنند مگر زماني كه قدرت را كسب نمايند. آنگاه غروري كه مختصّ مؤمنان ضعيف است ميگيردشان و آن بد غروري است. گناهكار در درگاه خدا ناله و زاري ميكند از كچفهميها و بدرفتاريهايش، ولي جهل مركّب در اين قشر مذهبي نوعي جاهل متنسّك ميسازد كه راهها را به روي ديگران ميبندد. آن كه اشارت به زنش داشتيد، خطاست اگر كسي بپندارد از سر لجاجت با مسعود ملعون زن را رها نموده است. چنين نيست كه اگر بود، همان سالي كه مسعود طريق ناصواب پيش گرفت چنين ميكرد، نه يكسال بعد. اسناد و مدارك صوتي و مكتوب موجود است و در
http://chamankhah.ir به نمايش درآمده. صداي مسعود هست كه به دخترش توصيه طلاق ميكند، تا مسئول بخش خواهران «حسينيه انديشه» شود! دختر براي اطاعت از پدر رفت تا به جايي برسد؛ به «هويت اجتماعي». نتيجه چنين محاكمهاي پيشاپيش معلوم است. وقتي همسايه دست چپي ميگويد: اين شش پسر كه مفتون پدر هستند، اگر دختر نيز مانند برادرانش باشد هيچ راهي براي اصلاح ذاتالبين نيست! تشكر از توجه شما.
راشد خدايي:
كاربر گرامي، سلام
در تاريخ
يكشنبه 24 آذر 92 نوشته
(پخت تفكيكي) شما به فهرست نوشته هاي برگزيده در
مجله پارسي نامه افزوده شده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.
يكشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۲ - ۶:۴۶ عصر
پاسخ: سپاسگزارم. نظر لطف حضرتعالي به حقير بوده است اين گزينش. مؤيد باشيد إنشاءالله در پناه حق.