- پس داد؟
اين پرسش را همين چند دقيقه پيش
با ناباوري پرسيدم
وقتي با خوشحالي تماس گرفت:
«امروز بچه‌ها را آورد، انداخت در خانه و در رفت»
- در رفت؟
«حتي از ماشينش هم پياده نشد»
از ابتدا هم فرزندان را نمي‌خواست حضانت‌شان را
قصدش را در نگاره‌هاي قبل توصيف كرده بودم
نتيجه‌اي كه از گفتگو با زوج
و بررسي اعمال و رفتار زوجه به دست آمده بود
- بچه‌ها راضي‌اند؟ نگفتند مامان مي‌خواهيم؟
«گفتند نمي‌خواهيم، مادر نمي‌خواهند ديگر»
ظاهراً فرزندان نيز ديگر از مادر خسته شده‌اند
مادري كه حال مادر بودن ندارد
هر روز بايد سر كلاس پدر حاضر شود
و گفته‌هاي او را پياده و ويراست كند
و هم تايپ
ديگر مادري چه مي‌فهمد؟!
«مي‌گويند: در خانه ما را تنها مي‌گذاشت و بيرون مي‌رفت
بچه‌هاي چندساله را تنها در خانه...!»
بچه‌ها را هم گرفته بود كه اذيت كند زوج را
و حالا ناكام مانده
دست از پا درازتر
- ساعتِ چند؟
«دو ساعت نمي‌شود، بچه‌ها گفتند مامان ما را نمي‌خواهد
ما را از خانه بيرون كرده»
از رحمت خداوند دور باد
هر مادري كه راز مادري نميداند
و دركي از حس آن
و بويي از لطافت و زيبايي آن نبرده
در آخرين كلامش با خوشحالي گفت:
«تا زنده هستم براي‌شان مادري مي‌كنم
همان‌طور كه يك‌سال پدري بودم از مادر مهربان تر
كه حتي يك بار هم سرشان داد نزدم»
برايش دعا كردم كه در مادري كردن موفق باشد :)
با خوشحالي تمام گوشي را قطع كرد
بعد از خداحافظي!
پ.ن.
صبح فردايش در دادگاه
خانم منشي دفتر قاضي تماس گرفته با موبايل زوجه
چون از دادگاه بوده جواب داده
منشي گفته بياييد براي مشخص شدن تكليف بچه‌ها
كه اگر مي‌خواهيد حضانت را به زوج بدهيد
اقدام شود
كه زوجه گفته مي‌آيم
و بعد از سه چهار ساعت انتظار در دادگاه
دوباره منشي تماس گرفته
زوجه مي"گويد نمي‌آيم دادگاه!
حالا فرزندان را داده
ولي نمي‌آيد حضانت را بدهد!
- چرا؟
«باز هم مي‌خواهد آزار دهد
خيال مي‌كند آزار زوج است
نميداند دارد بچه‌ها را اذيت مي‌كند
كه مثلاً دو روز ديگر بچه‌ها را دوباره بيايد بگيرد
شايد اين‌بار هم دوباره با مأمور كلانتري بيايد»
- كه دل بچه‌ها دوباره بتركد؟
«چه مي"گويي؟ اين چيزها را كه نمي‌فهمد
اگر مي‌فهميد همان دفعه آن كار را نمي‌كرد!»
بچه‌ها را انداخته و رفته
حضانت را هم نمي‌دهد
اين چه معنايي دارد؟! زوج‌آزاري يا فرزندآزاري؟!
با تعجب و تأثّر مي‌گفت:
«بچه‌ها مدام التماس مي‌كردند در دادگاه كه ما را به مامان برنگردون! هر چي بگي گوش مي‌كنيم!»
خدايا پناه بر تو! اين «نامادري» چه كرده با بچه‌ها!
مطلب مرتبط:
رنجِ فرزند
مهدي اصفهاني: با سلام 
