به نام خدا

در پارسي‌بلاگالرجال قوّامون؟!

يكشنبه ۶ فروردين ۱۳۹۱ - ۶:۵۹ صبح

در حال فكر كردن روي موضوع خانواده
چند ايده اينفوگرافي به نظرم آمد
كنارم كاغذ
سريع ترسيم كردم
و بعدتر اسكن
ببخشيد اگر طراحي‌ام ايده‌آل نيست
هدف بيان مضمون و محتوا بوده!
[نسخه بزرگ از تصوير]


مطلب بعدي: سايت آسيدمنيرالدين مطلب قبلي: پيش‌بينيِ ازدواج، آيا؟!

نظرات

م.ج:

اصرار ندارم كه حرفم درسته ولي يه نگاهي به حالت نوشتن كلمه هاي مشترك بكنيد بخصوص كلمه شوهر كه زياد تكرار شده...

والله اعلم...

سه‌شنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۱ - ۱۰:۴۴ عصر
پاسخ: چه مورد پذيرش شما باشد و چه نباشد، حقيقت اين است كه تقلّبي صورت نگرفته و هيچ جعلي در كار نبوده است. ولي بعد از مطلبي كه شما فرموديد (همان دفعه قبل) رفتم و دقت بيشتري در دستخط‌ها كردم، حقيقتاً تفاوت‌ها فاحش بود. كافيست نوشته‌ها را بزرگ كنيد و بعد دقّت نماييد، به روشي كه خط‌شناس‌ها مي‌كنند. مثلاً دو حرف ميم كه در جايگاه واحدي قرار گرفته‌اند (آخر كلمه مثلاً) تفاوت كاملاً روشن است. مثلاً حرف دال وقتي در آخر قرار مي‌گيرد. بنده دقّت كردم و منصفانه اگر بگويم همان است كه بار قبل گفتم؛ شباهتي در خط نيافتم! اتفاقاً يك‌بار پسرخاله‌شان تماس گرفته بود و كاري داشت، يك مطلبي صحبت شد، ايشان گفت: به ما گفته‌اند فلان مطلب را خودت فتوشاپي كار كرده‌اي! خنديدم و جواب دادم: اميرحسين‌جان، اتفاقاً آن نوشته را از پرونده دادگاه كپي گرفتم، هم نام و امضاي وكيل‌شان ذيل برگه هست و هم مهر «برابر اصل» خورده است. اگر هم دوست داري با هم برويم دادگاه و با اجازه قاضي پرونده را ببينيم. اصلاً استشهاد دروغي بوده است كه جمع كرده‌اند عليه شوهر و به دادگاه داده، حالا چطور انكار مي‌كنند و شوهر را متهم به جعل! اصراري ندارم به خلق خدا چيزي را ثابت كنم كه خدا بهترين حاكم است، زيرا هم شاهد است و هم حاكم! غرض از اين وبلاگ گذاشتن هم اثبات چيزي به ملّت نبود، غرض تبرّز تجربه و ايجاد ابزار -شايد- هدايت براي كساني كه در اين مسير ممكن است بيافتند. همين! از توجه شما هم سپاس.
م.ج: سلام
يه سوال اساسي داشتم:
من كارشناس خط نيستم ولي دست خط اين نقاشي ها كه گفته ايد مال خودتان است بسيار شبيه دست خط آن نقشه طلاقي است كه گفته ايد متعلق به همسر سابقتان است؟؟؟!!!
سه‌شنبه ۵ ارديبهشت ۱۳۹۱ - ۱:۵۹ عصر
پاسخ: سلام. شوخي مي‌كنيد؟! :) تفاوت اين دست‌خط‌ها آن‌قدر واضح است كه اصلاً نيازي به كارشناس ِ خط بودن ندارد! فقط نياز به انصاف دارد. (خداييش به نظرتون اين دست‌خط‌ها به هم شباهت دارند؟!)
شكري: سلام سيد جان..سال نو مبارك....كاريكاتورها كار خودته..اي ول داري سيد....
دوشنبه ۲۱ فروردين ۱۳۹۱ - ۱۰:۱۸ عصر
پاسخ: سلام. سال نو شما هم مبارك. ذهنم درگير بود به مطالبي كه يهو اين تصاوير به ذهنم رسيد، دنبال گرافيستي بودم كه بدهم بكشد، ايده را روي كاغذ كشيدم كه تا ... ولي با خود گفتم حالا گرافيست پيدا كنم و هزينه بپردازم، بگذار همين ايده‌ها را بگذارم روي اينترنت ببينم نظرات چگونه است! اين شد كه اين طور شد! ممنون از نظر لطفت :)
صبر: تارك الصلاه بود
و تارك الصيام و الحجاب و الخمس و الذكات و التمكين و ....
محال بود بدون آرايش و اودكلن از خانه بيرون برود
با همكلاسي هاي دانشگاهش از من كه شوهرش بودم صميمي تر بود
اذن شوهر و رضايت همسر را علنا مسخره مي كرد
مادرش هم همينطور
پدرش مي گفت او را زن طلبه كردم كه درستش كند
در رابطه جنسي چنان خواسته هايي داشت كه كلمه «انحراف جنسي» هم عمق فاجعه را نمي رساند
اكثر دوستانم با من قطع رابطه كردند كه زنت زن ما را هم خراب مي كند
شب و روز پاي ويدئو و فيلم هاي سوپر نشسته بود
موسيقي حرام دوست داشتني ترين شنيده اش بود
قرآن را با گستاخي پرت مي كرد
مي گفت هميشه از عبا و عمامه متنفر بوده
دعوايمان سر ماهواره داشتن بود و بيرون نريختن موهايش
وقتي پدرش هم اعتراضي مي كرد رسما سرش فرياد ميزد كه خفه شو
محرم و نامحرم را حساسيت زيادي مي دانست و غيرت را حسادت
آرزويش اين بود كه برود امريكا و خواننده شود
و من سه سال مي گفتم «الرجال قوامون علي النساء»
و شب و روز تلاش مي كردم كه درستش كنم
تمام اطرافيانم به ستوه آمده بودند كه اين هرزه را رها كن
درست شدني نيست كه نيست
اما من قبول نمي كردم
و مي گفتم «الرجال و قوامون علي النساء»
مثل بيشتر طلبه ها كه اين آيه را همينطور معني مي كنند
اما عاقبت نشد كه نشد ....
مي داني چرا سيد خدا؟
چون من معناي آيه را درست نفهميده بودم ...


چهارشنبه ۹ فروردين ۱۳۹۱ - ۱۱:۱۶ صبح
پاسخ: خدايا... اُف بر اين تهاجم فرهنگي كه از آستين سريال‌هاي تلويزيوني و مدارس آموزش و پرورش و گردهم‌آيي‌هاي خانوادگي، قلمبه زده بيرون و دختران جوان ما را به ناكجاآباد كشانده. دلم را سوزاندي. من هم از اين خبرها دارم برايت. من هم چشيده‌ام. تفاوت در اين‌كه زن ِ تو حداقل دختر ِ آخوند نبود! اين است كه عهد كرده‌ام ديگر به عقد دائمي رضا ندهم. خوب است كه پيامبر ص هم دائم را «واجب» نكرده، براي كسي كه ترس از گناه نداشته باشد. سن ما هم گذشته است جواني كردن و سربه‌هوايي. بي‌اعتمادي‌م به دختركان اين جامعه را در همين ترسيم‌ها مي‌بيني. به همين خبرهايي است كه بارها شنيده‌ام از دوستان ِ طلبه و غيرطلبه، حال تو هم مي‌بينم از همين قصص كم نداري برادر. خداي را شكر كن كه به اندك رنجشي خلاص شدي، كه پرونده‌اي مشابه ديده‌ام، بنده خدا كارش به ...، مرد آمده خانه و دو نفر را به كلانتري فرستاده و دادگاه كيفري استان قم نخواسته سنگسار پس از 15 سال در قم تكرار شود، از ترس فشار رسانه‌اي غرب كه نمونه مشهودش آشتياني بود، به 100 ضربه شلاق تمامش كرده. وقتي اين داستان‌ها را مي‌شنويم چه كنيم؟! جز غصه خوردن براي جامعه‌اي كه رهبرش صدها بار فرياد تهاجم فرهنگي و ناتوي فرهنگي و جنگ نرم را سر داده و نظام هنوز راه خود را نمي‌شناسد. انديشه استاد ره هم به حدّي از غنا نرسيده كه كارساز باشد كه به فرمايش خود، دو ماه پيش از رحلت: ما فونداسيون سه شهر علمي را تأسيس كرده‌ايم كه اگر بناي آن ساخته نشود، مسلمين در خانه بيگانه زندگي مي‌كنند. و ما هنوز در خانه بيگانگانيم و حسرت روزي را مي‌خوريم كه مسلمان خانه‌اي اسلامي داشته باشد. چه مي‌شود كرد با اين فونداسيون؟ مي‌شود مردم را بخوانيم كه در اين چاله‌چوله‌ها و ميان تيرآهن‌ها به سربرند و زير باران و تگرگ و برف خيس شوند كه هنوز سقفي ندارد اين سرا؟! فكر مي‌كني چند سال طول مي‌كشد تا اين سه بنا ساخته شود؟ با اين همه اهمال كه ما در خودمان و دوستان و رفقاي‌مان سراغ داريم؟ خدا به فريادمان رسد! اندوهگين شدم. خدا صبرت دهاد! دعاگويم.
پيروز: در عحبم؛ كه اين "كميك‌استريپ"هاي شما، رجال رو "حمالون" نساء نشوت مي‌ده!
تلخ اما واقعي...
ياد آخرين برنامه "هفت" سال 90 افتادم كه ميهمان ويژه و آشنايي داشت به‌نام اكبر عبدي. مي‌گفت: حكومت بعد از پيروزي انقلاب، به دو قشر، زيادي بها داد! جوانان و زنان.
اللهم الجعل عواقب امورنا خيرا
سه‌شنبه ۸ فروردين ۱۳۹۱ - ۱۱:۲۲ صبح
پاسخ: :) خوشحال شدم كه اين نگاره‌ها توانسته منظور طراح را خوب نشان دهد! راست گفتي برادر، اي‌والله!
بازگشتنسخه محلّي از نوشته‌هاي وبلاگ شايد سخن حق سال نشر19نوشته‌هاي وبلاگ بر اساس سال برچسب‌ها35نوشته‌هاي وبلاگ بر اساس برچسب بيشترين نظر34نوشته‌هاي وبلاگ با بيشترين تعداد نظر مجموعه‌نوشته‌ها27پست‌هاي دنباله‌دار وبلاگ
صفحه اصليبازگشت به صفحه نخست سايت نوشته‌ها986طرح‌ها، برنامه‌ها و نوشته‌ها مكان‌ها75براي چه جاهايي نوشتم زمان‌ها30همه سال‌هايي كه نوشتم جستجودستيابي به نوشته‌ها از طريق جستجو وبلاگ1387با استفاده از سامانه پارسي‌بلاگ نماها2چند فيلم كوتاه از فعاليت‌ها آواها10تعدادي فايل صوتي براي شنيدن سايت‌ها23معرفي سايت‌هاي طراحي شده نرم‌افزارها36سورس نرم‌افزارهاي خودم معرفي6معرفي طراح سايت و آثار و سوابق كاري او فونت‌هاي فارسي60تعدادي قلم فارسي كه معمولاً در نوشته‌هايم استفاده شده است بايگاني وبلاگ1375نسخه محلّي از نوشته‌هاي وبلاگ خاندان موشّحبا استفاده از سامانه شجره‌ساز خاندان حضرت زادبا استفاده از سامانه شجره‌ساز فروشگاهدسترسی به غرفه محصولات فرهنگی
با اسكن باركد صفحه را باز كنيد
تماس پيامك ايميل ذخيره
®Movashah ©2018 - I.R.IRAN