براي درج قرآن در متنهايمان
نرمافزاري كه قبلاً استفاده ميكرديم
توليد شخصي به نام «محمد توفيق» بود
افزونه كوچكي داخل نرمافزار Word
حقّا كه كارراهانداز هم بود
اما مركز تحقيقات كامپيوتري علوم اسلامي
كامپوننت جديدي براي Word توليد كرده است
كار همين درج قرآن و ترجمه در متن اسناد را بر عهده دارد
با اين تفاوت كه نرمافزار محمد توفيق نياز به قلم خاصي داشت
ولي اين ابزار با قلمهاي استاندارد كار ميكند
و بسيار هم زيباست
از اينجا ميتوانيد برداريد
حتماً آن را بيازماييد و استفاده كنيد.
اين مركز ابزارهايي نوشته است براي دادهكاوي و متنكاوي در متون ديني
بخشي از اين برنامهها قابل تست و آزمايش است
در نشاني: http://textmining.noornet.net ميتوانيد با آنها آشنا شويد
و در نشاني: http://labs.noorsoft.org آنها را تست نماييد.
يك پروژه دادهكاوي قرآن هم توسط «مبين» http://www.quranmining.net انجام شده است.
در مجموع آينده روشني پيش روي نرمافزارهاي اسلامي ديده ميشود
و انسان از ديدن اين همه پيشرفت به شگفت ميآيد.
خدا رحمت كند آقا سيدروحالله را، مرحوم خميني(ره)، چه خدمتي به اسلام كرد
و چه فضاي عجيب و گستردهاي روبهروي شيعه گشود.
آينده چقدر تابناك پيش ميآيد... الله اكبر :)
نظرات
[ادامه پاسخ]: ... لحظهاي غرور پيدا كنيم كه قبلمان آبي ناچيز و بعدمان جنازهاي گند است و در اين ميانه بيارزشي چه جاي توجه به نفس؟! اما رجزخواني ماجرايي ديگر دارد. مقابل دشمن تمامي عبّاد و زهّاد زمانه نيز زبان تيز پيدا ميكنند؛ به سابقه و نژاد و عظمت اجدادشان فخر ميفروشند. مقاتل كربلا را ببينيد پر از اين رجزهاست. اگر قرار است «كوثر» به دنيا معرفي شود، كثرت اولاد حضرت رسول مكرّم (ص)، پس اصرار بر بيان و اظهار «سيادت» نوعي رجز است و بعيد نيست اگر نيّت صادقانه در آن باشد، مستوجب ثواب. حقير نيز همواره اصرار داشته و دارم كه پيشوند «سيد» از نامم نيافتد و هر جا اشتباه شده حذف كردهاند، با اصرار بازگرداندهام، در قراردادي مثلاً يا ثبتنامي. اميد كه اين خالصانه باشد و نه براي هواي نفس. دعا كنيد چنين باشد. پس اظهار سيادت مادر هم كم از اظهار بر سيادت پدر شايد نداشته باشد. اما با ملاحظه شرع و عرف. ايمانتان مستدام و يقينتان پايدار. تشكر.
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۲:۰۷ صبح
رضا دانش:
سلام
يك سوال داشتم
آيا امثال من كه ما را نه به سيدي مي شناسند و نه به خاطر پيامبر تعظيم مي كنند آن به اين دليل كه مادرمان سيد است، مي توانيم از عنوان سيد استفاده كنيم و خود را سيد معرفي كنيم؟
حداقل نسل پيامبر را بيشتر نمايانده خواهد شد
بالاخره سيد هستيم يا نه
خودم احساس مي كنم از نسل حضرت زهرا نيستم و كساني كه سيد خطاب مي شوند البته بلا نسبت شما كمي مغرور تشريف دارند
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱:۱۹ صبح
پاسخ: سيد بودن يا نبودن دو مقوله دارد؛ بخشي كه احكام عرفي بر آن بار ميشود و بخشي كه احكام شرعي. خب وقتي «سيادت» موضوع احكام شرعي قرار ميگيرد، تعريف آن نيز بر عهده شارع است. آنجا خداوند است كه تصميم گرفته بر چه كسي احكام شرعي سيادت بار شود و بر چه كسي نشود. دست ما كه نيست. خب مرجع ما نيز فقها هستند كه خرّيط فن درك قرآن و حديثاند. بايد به قول آنها رجوع شود. اما به عرف كه ميرسيم، مردم سنّتها و باورهايي دارند و عنوان «سيد» را به اشخاص خاصي اطلاق ميكنند، معمولاً جايي كه نسب از پدر باشد. نسبت مادري را «ميرزا» اطلاق ميكنند، به معناي «سيدزاده». حقير بارها در زندگي از اين كه «سيد» خطاب شدهام بر خود لرزيدهام. شمشيري دو لبه؛ هر جا كه عنايت مردم زياد شود، گناه و خطا ثقيلتر ميگردد. درست مانند همين «مشاهير» يا به قول غربيها «سلبريتي»ها. هر گاه قول و فعل تو مورد توجه مردم قرار بگيرد، نفس همين يعني «خطر». مخاطرهآميز ميشود، چون يك خطاي تو هزاران خطا ميزايد. اگر چه خوبيهايت نيز ميتواند بر خوبي جامه بيافزايد. سيادت هم نردبانيست كه ديگران را بالا ميبرد و بالقوّه قدرت دارد تا خودت را بر زمين بزند. غرور هر جا كه باشد «پا در كفش خدا كردن» است. تكبّر صفت انحصاري پروردگار است و هر انساني كه كبر بر او حادث شود «أن رأه استغني» شده، آناً سقوط ميكند. پناه ميبريم به خداوند از اينكه...
رضا دانش:
سلام
ادبيات شما را دوست دارم
آرزو مي كنم بتوانم مثل شما بنويسم
چقدر در يك جمله كوتاه از امام تعظيم كرديد
خدا رحمت كند، آقا، سيد، مرحوم، رحمت الله عليه، خدمت به اسلام
گويي هميشه در قبل شماست
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱:۱۳ صبح
پاسخ: سلام. امام (ره) نفس وجودش يك معجزه الهي بود، شك ندارم. اصلاً مگر ميشود؟ مگر داريم؟ يك انسان اينقدر متعالي. باورش هنوز هم برايم دشوار است. كاش ميتوانستم ذرهاي از آن اخلاق حميده و صفات كماليه را در خود پديد آورم. حاشا و كلا كه نظيرش شدن از چو مني ساخته نيست! اما آرزو كه بر جوانان عيب نيست! :)
رادين:
likeيكشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۳ - ۱۰:۲۰ عصر
پاسخ: تشكر! :)
سيدعلي س: سلام
ي جوري اسم آسيدروح الله رو مياري كه انگار رفيق دوران مدرسه ات بود. كمي در ادبيات خود تامل كن لطفا و وقتي از يك مرد با عظمت سخن ميگيد ادبياتتون رو هم عظمت ببخشيد
اين ادبيات از حيث روانشناختي بيانگر مسائلي در شماست كه الان مجال گفتنش نيست.يا حق
دوشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۰:۰۲ عصر
پاسخ: تشكر از نكته خوبي كه بيان فرموديد. اين مطلب شما ناظر به اين اصل است كه معمولاً بيان نام كوچك روشي براي «تصغير» است. البته كه گاهي چنين است و براي كوچك نمودن فرد بزرگي چنين مينمايند. اما در همان كتب موضِّح علم معاني و بيان اشعار داشتهاند علما كه كاربردهاي ديگري نيز دارد، چون «تحبيب» كه دقيقاً ملحوظ نظر نگارنده بوده است. بله، اگر براي بزرگ كردن خود، بزرگي را چونان صدا بزني كه از شأن وي بكاهي، تا همتراز مثلاً بنمايي، اين قطعاً مصداق همان بيادبي است كه ذكر نموديد. لاكن خواننده در متن قرائني را مييابد از حجم و عظمت و بزرگي عشق و علاقه و تعلّق خاطر و وابستگي و شيفتگي نگارنده به اين روح با عظمت الهي. شيدايي حقير به آن ابرمرد تاريخ حدّ و مرز ندارد. آنان كه ميشناسند ميدانند كه از كودكي شيفته اقتدار اسلامي او بودم و اساساً به هوس تبعيّت از قدوم مباركش لباس خدمت طلبگي بر تن كردم. شما كه بنفسه «انديشهها و باورها» را پس از «سواد كلاسيك» و «تحصيلات حوزوي» مطالعه نموديد و اين امر را دريافتيد. اگر با نام كوچك ياد شده از آن بزرگ، به غرض «تحبيب» بوده است و اين خُرده را بر نگارنده ببخشيد كه از چنين قاعدهاي در ادبيات بهره برده است. اگر چه نقدي بر مسائل روانشناختي كه فرموديد ندارم، چه كه مطلّع نيستم چه در نظر مبارك بوده است. ياعلي
سسففييرر: با تشكر فراوان از لطفتان بابت اين نرم افزار فوق العاده قرآني
جمعه ۲۵ فروردين ۱۳۹۱ - ۷:۴۴ عصر
پاسخ: :) زحمات همكاران مركز تحقيقات كامپيوتري علوم اسلامي است. دست آنها درد نكند كه چنين شاهكاري آفريدند!
علي:
بسمه تعالي
با سلام
جناب آقاي موسوي؛ چه ضرورت دارد كه موضعيت تاهل خود را جزو يكي از شاخصه هاي معرفي خود قرار دهيد و آن هم طلاق بنويسيد. برادر من، كه داراي سطح سه حوزه هستيد، اين امر ممكن است صداقت شما را نشان دهد اما قطعا بدخواهان از اين سوء استفاده مي كنند. اگر ممكن است اين گزينه را برداريد تا سبب تقويت روحيه خصم نگردد. و در رسانه هاي منعكس نشود.
با تشكر
يكشنبه ۱۹ تير ۱۳۹۰ - ۶:۰۵ عصر
پاسخ: غرض اطلاع دوستان نزديك بود. وبلاگ بنده بازديدكننده زيادي ندارد! اما با توجه به اينكه از زمان طلاق مدتي گذشته است، به سفارش شما عمل كردم و آن را به «غيرمتأهل» تغيير دادم. چون با واژه «مجرد» هم خيلي موافق نيستم. علت درج آن اين است كه پروفايلهاي پارسيبلاگ حاوي اين گزينه هست! همين! تشكر از تذكر شما. (اما نسبت به «خصم»، اساساً طلاق آنچنان مسأله عجيبي نيست كه روحيه خصم را تقويت نمايد. به ما فرمودهاند همين حكم طلاق يكي از موهبتهايي بود كه پروردگار به مسلمانان هديه كرد. ميدانيد كه در شريعت عيسي(ع) طلاق وجود ندارد! طلاق معصيت نيست كه از آن شرم كنيم، زشت هم نيست. يك گزينه است. درست مثل اينكه شما مدتي در يك شركت كار كنيد و بعد متوجه شويد امكان ادامه كار با آن مجموعه را نداريد و جدا شويد. فرهنگ سنتي كشور ايران است كه طلاق را بدل به حكمي مذموم كرده است! نه اين است؟!)
يك مداد:
فاطمه يعني شرف،يعني حجاب
فاطمه فخر زنان، روز حساب
فاطمه يعني رضاي كردگار
شاهكار خلقت پروردگار
ولادت حضرت فاطمه(س) مبارك باد
دوشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۰ - ۳:۱۳ صبح
پاسخ: تشكر، بر شما هم مبارك باشد، إن شاء الله! د: