به نام خدا

در پارسي‌بلاگاگر خواننده بازگردد

دوشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۲ - ۱۰:۰۵ صبح

تلويزيون مي‌ديديم
بچه‌ها چيزي يادشان آمد
وقتي خواننده‌اي مي‌خواند
سيده مريم: اون خواننده سيبيلو واقعاً جفتك مي‌ندازه تو كنسرتش؟
- نمي‌دانم

در نقيضه‌اش كه بود
همان پارودي
خنده‌بازار اين‌طور نشانش مي‌داد
مي‌پريد و جفتكي هم مي‌انداخت

در آپارات جستجو كرديم
يكي دو صحنه از كنسرت‌هايش آمد
بچه‌ها جمع شده دور لپ‌تاپ
با دقت نگاه مي‌كردند
زمان زيادي نگذشت
تنها هم نه
سه نفر ديگر آمدند كنارش
از نوازندگان
و چهارنفري با هم
آري
هر چهارنفر با هم پريدند و جفتك انداختند!

بچه‌ها كه مُردند از خنده
رشته كلام را دست گرفتم
كنسرت را متوقف كردم
و توجه همه را جلب:

- يه لحظه...
همين الآن
فرض كنيد اين خواننده همين الآن
دقيقاً همين لحظه
مُرد
خوب دقّت كنيد بعد جواب بديد
همين الآن مُرد
اگر حساب و كتابش رو ببينه
از اين‌كارهايي كه در اين دنيا كرده پشيمان ميشه يا نه؟!

بالاتفاق گفتند: بله!

- خب...
حالا فرض كنيد التماس ميكنه كه برگرده
فرض كه قبول مي‌كنن
حالا يه سؤال مهم‌تر
با دقت يكي يكي جواب بديد
به نظر شما
اگر برگرده
چه رشته‌اي رو انتخاب ميكنه و به چه كاري مشغول ميشه؟!



سيدمرتضي و سيداحمد: يا ميره حوزه يا ميره سپاه قدس!
سيده مريم: ميره رشته الاهيات و معارف اسلامي!

- يعني ديگه خوانندگي نمي‌كنه؟
نمي‌ره رشته موسيقي؟
تلاش نمي‌كنه در دستگاه‌هاي موسيقي مهارت كسب كنه؟

همه نظرشان همين بود
او ديگر هرگز هيچگاه هيچوقت دنبال موسيقي نمي‌رفت
اگر به اين دنيا باز مي‌گشت
چه برسد به جفتك انداختن با آن همه سيبيل!

حقيقت همين است
واقعيت جز اين نيست
همه‌مان غافليم
حواسمان يعني نيست
خيالات برمان داشته
توهّم زده‌ايم
يادمان رفته خبري هست
نبأ آمده
چيزي آن سو منتظرمان
حسابي و كتابي
و گرنه اين همه شغل لاطائل درست نمي‌شد
مشاغل كاذب

- خب بچه‌ها
يه چيزي رو دقت كنيد
حالا كه ما مي‌دونيم اگر برگرديم چيكار مي‌كنيم
يعني هر كي بره و برگرده چكار مي‌كنه
خب يه چيزي
اگر عاقل باشيم
چرا بريم كه ديگه نذارن برگرديم
فقط حسرتش رو بخوريم
همين الآن همون كاري رو بكنيم كه اگر مي‌ذاشتن برگرديم مي‌كرديم
نه؟!
آدم عاقل غير از اين فكر ميكنه؟!

همه اين‌ها اتفاق افتاد
همه اين حرف‌ها ردّ و بدل شد
اما
باز غفلت هست
شياطين انس و جنّ هم
دوباره يادمان مي‌رود
خدا كند نرود
خدا مراقبت كند ازمان!

قال اَشرفُ المَكين(ع): «فَلْتَكُنِ الدُّنْيَا فِي أَعْيُنِكُمْ أَصْغَرَ مِنْ حُثَالَةِ الْقَرَظِ وَ قُرَاضَةِ الْجَلَمِ، وَ اتَّعِظُوا بِمَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ قَبْلَ أَنْ يَتَّعِظَ بِكُمْ مَنْ بَعْدَكُمْ، وَ ارْفُضُوهَا ذَمِيمَةً فَإِنَّهَا قَدْ رَفَضَتْ مَنْ كَانَ أَشْغَفَ بِهَا مِنْكُمْ» (نهج‌البلاغه، خ32)
بايد دنيا در چشم شما كم ارزشتر از تفاله برگ هايى باشد كه با آن دبّاغى مى كنند (كه بسيار بدبو و متعفّن و بى ارزش است) يا (بى بهاتر از) بقاياى قيچى شده پشم حيوانات باشد (كه بر زمين مى ريزد و كسى به آن اعتنا ندارد). و از كسانى كه پيش از شما بودند پند گيريد، قبل از آن كه آيندگان از شما پند گيرند و اين دنياى پست و نكوهيده را رها كنيد زيرا كسانى را كه از شما شيفته تر نسبت به آن بودند رها ساخت (و به عاشقان خود كم ترين وفايى نكرد). (ترجمه مكارم)


مطلب بعدي: ما چند روح داريم؟ مطلب قبلي: به بهانه غزّه

بازگشتنسخه محلّي از نوشته‌هاي وبلاگ شايد سخن حق سال نشر19نوشته‌هاي وبلاگ بر اساس سال برچسب‌ها35نوشته‌هاي وبلاگ بر اساس برچسب بيشترين نظر34نوشته‌هاي وبلاگ با بيشترين تعداد نظر مجموعه‌نوشته‌ها27پست‌هاي دنباله‌دار وبلاگ
صفحه اصليبازگشت به صفحه نخست سايت نوشته‌ها986طرح‌ها، برنامه‌ها و نوشته‌ها مكان‌ها75براي چه جاهايي نوشتم زمان‌ها30همه سال‌هايي كه نوشتم جستجودستيابي به نوشته‌ها از طريق جستجو وبلاگ1387با استفاده از سامانه پارسي‌بلاگ نماها2چند فيلم كوتاه از فعاليت‌ها آواها10تعدادي فايل صوتي براي شنيدن سايت‌ها23معرفي سايت‌هاي طراحي شده نرم‌افزارها36سورس نرم‌افزارهاي خودم معرفي6معرفي طراح سايت و آثار و سوابق كاري او فونت‌هاي فارسي60تعدادي قلم فارسي كه معمولاً در نوشته‌هايم استفاده شده است بايگاني وبلاگ1375نسخه محلّي از نوشته‌هاي وبلاگ خاندان موشّحبا استفاده از سامانه شجره‌ساز خاندان حضرت زادبا استفاده از سامانه شجره‌ساز فروشگاهدسترسی به غرفه محصولات فرهنگی
با اسكن باركد صفحه را باز كنيد
تماس پيامك ايميل ذخيره
®Movashah ©2018 - I.R.IRAN