منتظر
در ماشين
تا مريم بيايد
من و سيداحمد و سيدمرتضي
صحبت شد
سيداحمد از ماجرايي گفت
قبلاً تذكر داده
ميدانستم اينطور ميشود
سرانجام آن را
از سر تجربه
- الآن اگه بهت بگم «ديدي گفتم» شايد ناراحت بشي
مردم معمولاً اينطور
نوعي شماتت
ولي يه جمله از يه نفري ميخوام برات بگم
خيلي وقت پيش شنيده:
اونيكه ميگه «ديدي گفتم» دوستته
دشمن ميگه «ميخواستم بگم»!
توضيح لازم
توضيح دادم
شيرفهم
- دشمنت نميخواد موفق بشي
پس بهت نميگه
ميذاره در خطا بيافتي
گرفتار بشي
بعد كه خوب تو دلش بهت خنديد
با اين جمله ويرانت ميكنه: «ميخواستم بهت بگم»
خب چرا نگفتي؟
چرا تذكر ندادي؟
چرا كمك نكردي تا خطا نكنم؟
گرفتار نشم؟
اما دوست
حتماً ميگه
تذكر ميده
حتي وقتي توجه نكني
عمل نكني
چون نميخواد در خطا گرفتار بشي
بله
درسته كه شماتت بده
شايد اگر اين جمله رو نگه بهتر
ولي هدفش چيه؟
«قبلاً گفتم، عمل نكردي، گرفتار شدي، بعداً اگر گفتم، عمل كن، گرفتار نشي»
هدف اين
كه بداني باتجربهتر از توست
اعتماد
قبول كني
براي پذيرش آينده
براي كمكهاي بعدي
اين شماتت را تحمّل ميكند
او كه ميخواهد از خطاهايش بكاهد!
- يك جمله ديگه هم يادم افتاد
از يك بزرگي:
«وقتي رو در رو با كسي هستي، او پشت سر تو را ميبيند، چيزي را كه تو نميبيني»
هميشه دنبال اين باش كه نظر ديگران را بداني
درباره خودت
و پشت سرت
آنچه نميتواني ببيني
ما خودمان را معمولاً كم ميبينيم
خيلي كم
يكي دوبار در روز كه جلوي آينه باشيم
ولي ديگران
آنها هستند كه «مدام» ما را ميبينند
خودمان و رفتارمان را
عاقل به نظر ديگران اهميت ميدهد
چون براي بهتر شدن نياز دارد
«اينا رو از كجا ياد گرفتي بابا»
سيدمرتضي پرسيد
به گفتگوي من و سيداحمد گوش ميداد
- روي در توالت عمومي خوندم! :)
به شوخي گفتم
خنديدند
- پسرم اگه كتاب زياد بخوني، ميبيني اينچيزا تو كتابا هست!
قَالَ عِصمَةُ الأولياء (ع): الْغِيبَةُ جُهْدُ الْعَاجِزِ. (نهجالبلاغه، ح461)
به زشتى ياد كردن مردمان پشت سر آنان، سلاحى است براى مرد ناتوان. (ترجمه شهيدي)