متن را نگاه كنيد
يك كسي بخواهد عضو شود
از كارگزاري استفاده كند
خودش كه نميتواند
ما خودمان كه حق نداريم
نميتوانيم معاملات انجام دهيم
فقط كارگزار ميتواند
آنهايي كه مجوّز كارگزاري دارند
چنين قراردادي
نه يك قرارداد
چند تا:
سهام عدالت را دولت به ما داد
ما را بورسي كرد
رفتيم سجام و كد بورسي گرفتيم
حالا نياز به كارگزار داريم
اين ميشود
سبك نگارش را ببين
مدام از «تعهد» مشتري سخن به ميان آمده
حتي اگر هك شود
يكي اگر از رمز مشتري استفاده كند
باز هم مشتري مقصّر
اما اگر سايت كارگزار خراب شود
كارگزار مسئول نيست
به او چه ربطي دارد كه سرورش خراب
يا كند
مشتري بايد بلند شود و حضوري برود كارگزاري
حتي اگر اختلال در سامانه باشد
ناشي از كوتاهي كارگزار
باز هم مسئول مشتري است
زمان براي طرح شكايت از سوي مشتري محدود است
اما براي كارگزار
زمان شكايت محدود نشده
حتي در مورد فسخ
باز هم مشتري مكلّف است
او بايد ديون خود را فوراً تسويه كند
كارگزار متعهد نشده
حالا قبول
اين قرارداد را كه تأييد كني
امضاي ديجيتال يعني
تعهدنامه پديدار ميشود
مشتري اخلال نكند
مشتري وكيل نگيرد
مشتري مراقب سامانه باشد
مشتري مسئوليت بپذيرد
كارگزار چه؟
آيا تعهد نميدهد؟
يك تعهدنامه هم او امضا كند!
باشد
قبول
اين را هم تأييد كرديم
مگر تمام ميشود؟
وكالت اجباري؟
من ميخواهم در بورس فعاليت كنم
صندوق شما را نميخواهم
مجبورم؟
فقط يك كارگزار
فقط براي اينكه بدون تو نميتوانم معامله انجام دهم
سهام بخرم و بفروشم
حالا بايد وكالت هم بدهم
در چه
در اينكه حتي اگر «يك ريال» از پولم دست شما بود
حق داريد سرمايهگذاري كنيد
در صندوق خودتان؟!
بله
اگر اين قرارداد را تأييد نكني
امكان استفاده از بورس را نداري!
مدت قرارداد چقدر؟
نامحدود!
تعهدات چه؟
عجب!
امضاي اين قرارداد هيچگونه تعهد يا تكليفي براي كارگزار ايجاد نميكند؟!
باور ميكنيد؟
اين در متن قرارداد است
در ماده 5
همان ابتدا
عجيب نيست؟!
پس ديگر تعهدات «طرفين» نيست كه
چون طرف كارگزار تعهدي ندارد!
مشتري حق هيچگونه ادعايي ندارد
كارگزار اختيار دارد به صلاحديد خود عمل كند
چقدر عادلانه
چقدر منصف
چقدر اين «حسب تشخيص و صلاحديد خود» را تكرار كردهاند
در جايجاي قرارداد
چقدر مصرّ
به «حيات» هم بسنده نكرده
به «مرگ» هم پرداخته
وكالت پس از فوت گرفته
ضمن عقد خارج لازم
عقد «لازم»
كارگزار وكيل و وصي پس از فوت من هم قرار است باشد
چه جالب!
مگر من چه ميخواستم؟!
فقط ميخواستم در بورس سهام بخرم و بفروشم
همين
بايد كارگزار را وصي پس از مرگ خودم هم بكنم؟!
تازه حق طرح هرگونه اعتراض در مراجع اداري و قضايي و شبهقضايي را هم از خودم سلب و ساقط كنم؟!
بدون نياز به اخذ موافقت مشتري!
چقدر حقوقي نوشتهاند
چند وكيل اجير كردهاند؟
تا چنين متن استثماري بر كاغذ نقش بندد؟!
اينجا را ببين
كارگزار به صلاحديد خود
به تشخيص خود
بدون اذن و اجازه مشتري
پول مشتري را سرمايهگذاري كرده
در هر جايي كه دوست داشته
حالا مشتري پول خود را ميخواهد
پول را كه پس ميگيرد چه ميشود؟
كارگزار دچار ضرر ميشود
چون در زمان نامناسبي از سرمايهگذاري بوده
مثلاً ارزش سهام آن صندوق پايين آمده بوده
خب چه ميشود؟
معلوم است كه ضرر بايد به دوش كارگزار باشد
چون او سرمايهگذاري كرده
او تشخيص داده
او صلاح دانسته
اما
متن قرارداد را ببين:
زيان حاصل يا جريمه ناشي از تعجيل در ابطال واحدهاي سرمايهگذراي به عهده مشتري خواهد بود
نامرد!
تو انصاف داري؟!
شرف چطور؟!
تبصره 3 را ببينيد
اگر سيستمهاي رايانهاي ايراد داشته باشد
مسئوليتي متوجه كارگزار نخواهد بود!
پس متوجه چه كسي خواهد بود؟
حتماً آن هم مشتري؟!
رسماً «شوخي» داريد ميكنيد!
ضررهايي كه از حيطه اختيار مشتري خارج است بر عهده اوست
مثل ضرر سرمايهگذاريهاي كارگزار
كه به صلاحديد خود انجام داده
ولي
ضررهايي كه از حيطه اختيار كارگزار خارج است
اصلاً بر عهده او نيست!
باؤك تجر، بائي لا تجر؟!* (باعك تجر باعي لاتجر، بائك تجر بايي لاتجر، بائي لم تجر)
بند 3 ماده 8 جالب است
حتي اگر قرارداد فسخ شود
باز هم كارگزار وكيل و وصي مشتري باقي خواهد ماند
چون عقد لازم خارج است
ربطي به اين قرارداد ندارد كه!
و تمام نميشود
قرارداد پس از قرارداد
حالا اين قرارداد نمايش داده ميشود
و باز هم يكطرفه
كارگزار حق دارد
ولي مشتري
حق اعتراض و طرح هر گونه دعوي و شكايتي ندارد
از خود سلب و اسقاط مينمايد
مشتري بايد
مشتري موظف است
مشتري مكلّف است
مشتري مجبور است
ولي
مشتري حق ندارد
مشتري هيچگونه حقي ندارد
فقط مسئوليت دارد
فقط و فقط!
بخش «فورس ماژور» را ببينيد
ماده 6
اگر حادثه اتفاق افتد
خارج از اختيار طرفين
طرفين مسئول جبران نيستند
قبول
اين درست
اما
بلافاصله «مشتري» را استثنا ميكند
او مجبور است
به جبران
حتي اگر حادثه خارج از اختيار باشد:
عدم پرداخت بدهي مشتري در موعد مقرّر به هر دليل حتي فورس ماژور از مصاديق نقض قرارداد محسوب ميشود
يعني چه؟
يعني داخل در ماده 6 نيست
يعني چه؟
يعني ماده 6 فقط مختص كارگزار است
نه مشتري!
اين انصاف است؟!
بورس را اينطور مديريت ميكنند
اين عدالتِ بورسي است
چيزي كه در نماي آن ميبينيم
كارگزارها
تو خود حديث مفصّل بخوان از اين مجمل!
* «حكى العسكري في كتاب التصحيف أنه قيل لبعضهم: ما فَعَل أبوك بِحمارِه؟ فقال: باعِه، فقيل له: لِمَ قلتَ باعِه؟ قال: فلِمَ قلتَ أنتَ بحمارِه؟
فقال: أنا جررتُه بالباء، فقال: فلِم تَجُر باؤك وبائى لا تَجُر؟» (مغنياللبيب، ابن هشام، ج2، ص669)
يكي از ديگري پرسيد: پدرت با الاغش چه كرد؟ پاسخ داد: فروختش. اما به اشتباه در انتهاي فعل «باعَ» به جاي فتحه كسره قرار داد. از او پرسيد: چرا فعل را مجرور كردي؟ يعني كسره در آخرش قرار دادي؟ او هم پرسيد: تو چرا در آخر الاغ (حمارِه) كسره قرار دادي؟ پس گفت: من الاغ را مجرور به حرف «بـ» كردم. يعني حرف «بـ» سبب شد كه كلمه بعد از او كسره بگيرد. پس او هم گفت: چرا «بـ» تو مجرور ميكند، ولي «بـ» من كه در اول «باع» است مجرور نكند؟! (ترجمه آزاد همراه با شرح)