عجيب گير داده
«بيا عكس بگير بذار وبلاگت»
ابتدا از اينجا
چهارشنبه
يا سيبزميني پخته يا الويه
برنامه شام
«ميشه الويه درست كنم؟»
سيداحمد گفت
اولين بارش
تا به حال نبوده
- درست كن!
و درست كرد
همه را خودش
سيبزميني را پخت
تخممرغ را
رنده
خيارشور هم
و در انتها
«بابا ميشه توش تن ماهي بريزم؟»
- تن ماهي؟!
توي الويه؟!
كمي نگران شدم
تن ماهي به اين گراني
توي الويه
بدمزه نشود
- از بچهها بپرس
اگه همه موافق بودن بريز
ميز را كه چيد
اصرار كه عكس بگيرم
اصرار كه روي وبلاگم قرار دهم
اصرار كه تزئينش ديده شود
خودش تزئين كرده
خيلي روي زيبايي آن تأكيد
سيدمرتضي: «اين كه صليبه!»
سيداحمد: «نه، يه آدمه!»
مدارا لازم است
با خواستههاي فرزندان
رعيّتان مملكت هر پدر و مادري! :)
كتب اَعْلَمُ الرّزين(ع): «أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ، وَ لَا تَكُونَنَّ عَلَيْهِمْ سَبُعاً ضَارِياً تَغْتَنِمُ أَكْلَهُمْ» (نهجالبلاغه، ن53)
قلب خويش را كانون رحمت و محبّت و لطف به رعيت قرار ده و در مورد آنان همچون درنده اى مباش كه خوردنشان را غنيمت شمارى. (ترجمه مكارم)