دوباره همان دوست قديمي:

دوباره سلام

با تفاصيل مفصلي كه نوشتي، بهتر است دوباره هم ادامه ندهم!

اسمم هم دوباره مهم نيست!!

شنبه ۲۱ اسفند ۱۳۸۹ - ۱۲:۰۷ صبح

پاسخ: تشكر...! خيلي مخلصيم :)

طهورا:

چرا از نوشته ها كه مي شود حدس زد :)

خواستم بدانم نظرتان در باب نظريه هاي تفكيك و سكولار و ... چيست راستش من اسم مكتب تفكيك را شنيدم اما هر چه جستجو كردم اطلاعاتي در بابش نيافتم خيلي دوست دارم بدانم چه مكتبي ست و چه ارايي دارد .

دوشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۸۹ - ۸:۱۲ صبح

پاسخ: ريشه‌هاي تاريخي دارد، ولي به نام «مكتب تفكيك» محمدرضا حكيمي در كتابي به همين نام تشريح كرد و اصل آن از آميرزا مهدي اصفهاني و آشيخ مجتبي قزويني در مشهد نشأت گرفته است. ديدگاهي است تقريباً معاصر كه قائل به تفاوت روش علمي مورد استفاده در فلسفه با روش علمي مورد استفاده در تفسير قرآن است. اجمالاً در تعارض با روش فلسفي علامه طباطبايي در تفسير الميزان، قائل به ضرورت پرهيز از روش‌هاي فلسفي براي مطالعه متنون ديني است، اگر چه بر خلاف فقه سنتي، فلسفه را در كنار علوم وحياني پذيرفته است. معدودي از افراد هستند كه خود را قائل به مكتب تفكيك بدانند.

طهورا:

خودتان طرفدار كدام نظر هستيد ؟

فقه سنتي يا فقه حكومتي يا...

يكشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۸۹ - ۳:۴۳ عصر

پاسخ: يعني نمي‌توان از نوشته‌ها حدس زد؟ :)

طهورا:
سلام چرا موسسه ي اقاي مصباح را چاه دانسته اند ؟؟؟شنبه ۱۴ اسفند ۱۳۸۹ - ۱۰:۵۴ عصر

پاسخ: در حوزه علميه ديدگاه‌ها و مسالك مختلفي وجود دارد. بعضي مسلك سنتي فقاهتي، بعضي رويكردهاي فلسفي، بعضي قريب‌تر به عرفان؛ عملي يا نظري، بعضي فقه پويا را مي‌پسندند و البته مكتب تفكيك و ديدگاه‌هاي سكولار يا پلوراليستي و هرمنوتيكي هم كم و بيش يافت مي‌شود. در علوم انساني نيز بعضي ديدگاه‌هاي نزديك به پوزيتيويسم ديده شده است. رويكردهاي روشنفكري ديني هم زياد ديده مي‌شود. اين برادر به هر جهت، ظاهراً با رويكرد فلسفي-حكومتي مؤسسه مخالفتي دارد كه اين‌طور نوشته است.

يك دوست قديمي:

سلام.

شنيدم از فرهنگستان بيرون آمده‌اي و باقي قضايا.

زماني كه تازه رفته بودي فرهنگستان، تا آمدم بهت بگويم كه حيف از تو، درآمدي كه: "فرهنگستان هويت ماست" (!!!!). پس ادامه ندادم.

چند روز پيش از بچه‌ها شنيدم كه در مؤسسه آقاي مصباح ديده شده‌اي!!

اگر دوباره نمي‌گويي كه اين هم هويت جديدت است، عرض مي‌كنم: "حال كه از چاله درآمدي، مراقب باش در چاه نيفتي".

اسمم مهم نيست؛ يك دوست قديمي‌ام. انظر الي ما قال...

جمعه ۱۳ اسفند ۱۳۸۹ - ۹:۲۹ عصر

پاسخ: اولاً سلام. ثانياً فداي مرام همه دوستان قديمي. ثالثاً بنده به شدت هنوز معتقد به مباحث دفتر هستم و بيرون نيامده‌ام. رابعاً وقتي پدرزن را اخراج كردند، انجم گفت رفتم و راهم ندادند و گروه تطبيقي را ممنوع كردند به جهت اختلاف شديدي كه مابين پدرزن و مسئول بود در جهت‌گيري‌هاي اصلي آن‌هم نه در مسائل خُرد، بل در ارتباط با نهادهاي مهم نظام كه پدرزن مشغول ارتباط بود به نام دفتر و مسئول مخالف بود در زماننا هذا. لذا دو سال است دفتر نرفته‌ام از جهت مطرود واقع شدن، نه روي برگرداندن. خامساً براي همين همايش فرهنگستان مشغول نوشتن مقاله هستم و در تمام اين دو سال مشغول مطالعه و مباحثه مباحث سيدنا الاستاذ بودم. دو دوره اصول ايشان را خواندم و مباحثه كردم و تمام شد و مدتي است در حال پژوهشي با يكي از دوستان بر روي مباحث فلسفي ايشان هستم. سادساً اگر به نوشته‌هاي آرشيوي همين وبلاگ مراجعه فرماييد متوجه خواهيد شد كه درس ولايت فقيه از سوي آيةالله مؤمن مهرماه امسال شروع شد كه در نمازخانه مؤسسه برگزار مي‌شود و براي عموم است. بنده هم به مقتضاي علاقه به بحث ولايت فقيه هم در اين بحث شركت مي‌جويم هم در بحثي كه دوشنبه‌ها در فيضيه به همت دبيرخانه مجلس خبرگان برگزار مي‌شود. البته سابعاً هم عرض كنم كه يك سال است از پدرزن هم جدا شده و مستقلاً مشغول كار علمي و مطالعاتي هستم. تمام حوزه علميه هويت ماست و تا زماني كه اين لباس را در بر دارم در اين راه تلاش براي خدمت خواهم كرد. إن‌شاءالله. ثامناً مباحث شهيد صدر را هم كه از سال‌ها بيش با خواندن حلقات سه‌گانه آغاز كرده بودم امروز هم ادامه دارد و مشغول مباحثه هر روزه مباحث منطقي ايشان در أسس‌المنطقيه و مباحث اصولي ايشان (تقرير استاذ آسيدكاظم) هستم. در نهايت از بزرگواري و دلسوزي شما هم كمال امتنان و تشكر دارم و خوشحال مي‌شوم بدانم كدام يك از اعاظم رفقا هستيد تا ديدار تازه نمايم و به جمال‌تان چشم‌روشني بگيرم. الله يارتان و خدا نگهدارتان.

حسن: سلام مي شه يك خواهشي ازتون بكنم مي توانيد صداي اين جلسات را ضبط كنيد براي من ارسال كنيد من پياده كنم و بگذارم در وبلاگي به نام اثبات ولي فقيه البته اين پيشنهاد را دادم چون فكر كردم خودتان فرصت پياده كردن نوار را نخواهيد داشتسه‌شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۹ - ۱۱:۴۸ صبح

پاسخ: خود دبيرخانه مجمع ضبط مي‌كند، فيلم‌برداري مي‌شود تمام جلسه. فكر كنم اگر با خودشان يك تماسي بگيريد و هماهنگ كنيد بهتر باشد. حالا يك خبر نوشتن روي وبلاگ مسأله‌اي نيست، ولي اگر ضبط كنم و پياده شود و برود روي اينترنت نمي‌دانم بعد چه اتفاقي مي‌افتد! شايد گرفتار كپي‌رايت و حقوق آن شويم. چون بالاخره خودشان كه منتشر خواهند كرد يك روز.