همان هدف از خلقت
چرا آمديم؟
پاسخ به اين سؤال
انشايي از سيدمرتضي:
كدام را انتخاب ميكنيم؟
دنيا يا آخرت؟
قال اسـمُ اللّهِ الرَضيّ (ع): «الْعَجْزُ آفَةٌ، وَ الصَّبْرُ شَجَاعَةٌ، وَ الزُّهْدُ ثَرْوَةٌ، وَ الْوَرَعُ جُنَّةٌ، وَ نِعْمَ الْقَرِينُ الرِّضَى.» (نهجالبلاغه، ح4)
ناتوانى آفت، پايدارى شجاعت، زهد در دنيا ثروت، و پاكدامنى سپر از بلاست. و رضا به قضا همنشينى نيكوست. (ترجمه انصاريان)
نظرات
سلام: سلام
يك سوالي دارم اگر لطف كنيد پاسخ بگيد ممنون خواهم بود، فرزند سوم تا چند وقت ديگه بدنيا مياد و طبق نتايج سونوگرافي گفتن دختر هست ، من از ابتدا به دلم افتاده بود كه دختر دارم و اسمش رو زينب جان نيت كردم و برام فوق العاده شيرين بود دختري داشته باشم كه اسمش زينب باشه و در ذهنم يك سري نجواها با حضرت زينب س ميكردم، بعد كه جواب سونو قطعي شد به شوهرم پيامك زدم كه من همچين چيزي از ذهنم گذشته حالا نظر شما چي باشه ، كه بعدها متوجه شدم ايشون هم دقيقا نيت من رو در حرم حضرت زينب داشته در سال 97 و اين هم باز يك عامل خوشحالي من و اشتياقم به اين نام شد كه هر دو حس مشترك داربم....حالا در كمال تعجب يك مشكلي پيش امده اون هم از ناحيه مادرشوهرم كه يك خانم مسن ولي بسيار مومن و باشخصيت كه كمتر پيش اومده حرف غيرمنطقي بشنوم از اين بنده خدا صحبتا و نظرياتش بسيار پخته عاقلانه دلسوزانه براي ما هم خيلي زحمت كشيده، ايشون سنش خيلي بالاست تمام موهاي سرش سفيد شده من واقعا خجالت ميكشم رو حرفشون چيزي بگم ولي هربار منو ميبينه اصرار ميكنه اسم دخترم رو زينب نگذاريد فاطمه باشه، به شوهرمم نميگه به من اصرار ميكنه با بغض كه شما با ...آقا صحبت كن كه زينب نباشه هربارم اين حرف رو با بغض ميگه چشماش اشكي ميشه ميگه من ياد رنج هاي خانم زينب س ميوفتم طاقت ندارم هربار بخوام صداش كنم ياد اون روضه ها ميوفتم....منم هربار ميگم باشه مادر شما درست ميگي من بهش ميگم..ولي واقعا نميدونمچه كنم...اون نجواها و ارتباط هاي قلبي و الان ميبينم حاج خانم خيلي جدي هست از موي سفيدش خجالت ميكشم حرفشو زمين بزارم از طرفي از حضرت زينب هم خجالت ميكشم اصلا گير كردم چه كنم
شنبه ۲۷ دي ۱۳۹۹ - ۶:۵۴ صبح
پاسخ: سلام. در گذشته راه حل سادهاي براي اين موضوع وجود داشت؛ استفاده از لقب. مثلاً خود من نامم در شناسنامه «مهدي» ثبت شد، ولي خانواده پدري هنوز هم «حامد» صدا ميكنند و تا مدتي خانواده مادري «محسن» صدا ميكردند كه البته بعد از تولد نوهاي ديگر با اين نام، از روي بنده حذف شد. غرض اينكه ميتوانيد با احترام و ادب، نام را در شناسنامه «زينب» ثبت بفرماييد، كه هميشگيست و در مدرسه و آينده وي وجود خواهد داشت. از طرف ديگر از همان كودكي او را «فاطمه» صدا بزنيد. همه هم به تبعيت مادر و پدر همان «فاطمه» صدا خواهند كرد و مادربزرگ ديگر طاقتش طاق نخواهد شد. نيازي به پنهان كردن هم نيست. زيرا غرض ايشان همان «صدا كردن» بوده است كه به اين ترتيب حاصل ميشود. اما اگر فردي باشد متعصب بر آنچه گفته، چه اشكالي دارد از ايشان پنهان شود، نه فقط از ايشان، كه از همه، شناسنامه آنچيزي باشد كه مطلوب پدر و مادر است، اما چيزي صدا شود كه محل دعوا نباشد. چند سال كه گذشت، وقتي مدرسه بخواهد برود، با نام اصلي خود آشنا شده و به آن عادت خواهد كرد. ما در خانواده خودمان از اين نمونه داريم و مشكلي هم پيش نيامده است. اينكه با لقب صدا كنيم. اميدوارم مشكل حل شود. (اگر چه اين قبيل مشكلها آنقدرها هم كه ما معمولاً فكر ميكنيم مشكل نيستند. مشكلات مستضعفين دنيا را در خاطر نداريم كه با اين اتفاقات ناراحت ميشويم.) در پناه خدا باشيد و هميشه پيروز.