امتحان خياطي
بعد از ششماه آموزش
روزي مهم
از ساعت 8 صبح
تا يك ادامه داشت
پنج ساعت متوالي
روزي كه ثمره شش ماه تلاش را برداشت ميكرد
رفتيم سازمان فني و حرفهاي
مركز اصلي
چرخ خياطي و تمامي وسايل را
و بعد:
سيدمرتضي حالا كجا بريم؟
تا وقتي امتحان مريم تمام شود؟
خيابان سازمان را ادامه داديم
تا جايي كه ميشد
تا انتهاي مسير
روستاي قنوات
پيش رفتيم
جايي در نهايت
باغهاي انار
وقتي همه چيز تمام ميشد
در كنار سايهاي
ديواركي
و زيراندازي
و در مسير
جايي در بيابانهاي ميانه
هرگز اين همه شتر يكجا نديده بوديم
گلههاي فراوان
نه فقط يكي
در نقاط مختلف
تا جاييكه ميشد نزديك شديم
چقدر بزرگ
چقدر ترسناك
چقدر انسان احساس ضعف ميكند
وقتي مخلوقاتي چنين قدرتمند ميبيند
نشانهاي از برتري الهي
پس چگونه است كه حيواناتي با اين عظمت رام بشر شدهاند؟
چرا قيام نميكنند؟
چرا در برابر چوبي كه چوپان بر بدنشان فرود ميآورد
چرا وحدت ندارند؟
يكپارچگي؟
حتي يكيشان هم براي نابودي او كافيست
چرا آرام هستند و به اين همه ظلم رضايت
تحمل درد ضربههاي صاحبشان
مريم قبول شد
مدرك فني و حرفهاي نازكدوزي
ولي شترها
آنها هنوز در آن بيابان ميچرند
حيواناند
انسان نيستند
و ما نيز
اگر باركش ظالمان
اگر اجازه دهيم بدوشندمان
چه فرقي بين ما و آنها؟
قال ساقي كوثر (ع): «كُنْ فِي الْفِتْنَةِ كَابْنِ اللَّبُونِ، لَا ظَهْرٌ فَيُرْكَبَ وَ لَا ضَرْعٌ فَيُحْلَبَ» (نهجالبلاغه، ح1)
در فتنه ها همچون شتر كم سن و سال باش; نه پشت او قوى شده كه سوارش شوند نه پستانى دارد كه بدوشند (ترجمه مكارم)
نظرات
....: دلمان براي وبلاگتون تنگ شده بود
امسال سال تحصيلي انقدر دشوار شده كه فرصت هيچي نداريم. شما چه ميكنيد با اموزش هاي مجازي
پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹ - ۱۲:۳۹ عصر
پاسخ: من نيز. يعني شدهام معلم فرزندان خودم. مدرسه كه ديگر نيست. تلويزيون خيلي كند پيش ميرود. شاد هم دقيقاً وقتي لازمش داري قطع ميشود! معلمها هم نميدانند چطور مجازي آموزش دهند. پس ميماند خودم! براي هر كدام از بچهها يك برنامه داخلي طراحي كردهايم. هر روز سه زنگ درسي دارند. تعداد صفحات كتابها را شمارش كرديم و بر اساس آنها برنامه چيديم. قرار شده هر زنگ سه صفحه از درس مربوط به همان درس خوانده شود. بلندبلند ميخوانند و من گوش ميكنم، همينطور كه مشغول كارهاي خود هستم، كارهاي منزل و آشپزي و اينچيزها مثلاً. غلطها را گوشزد ميكنم، جاهايي سؤال ميپرسم و توضيح ميدهم، در نهايت هم نوشتههايشان را تصحيح ميكنم. اين برنامه جاري ماست كه خيلي گرفتارمان كرده. چون در كنار اينها معلمها هم مدام ميخواهند سر ساعتهاي خاصي حاضري بزنند بچهها. فقط همين مهم است كه حاضري بزنند. و گرنه فيلمها و صوتها و تكاليف را هر وقتي ميشود استفاده كرد و نياز به حاضر بودن سر ساعت خاصي ندارد! اميدوارم شما روشهاي تازهاي براي آموزش مجازي پيدا كنيد كه كارآمدتر باشد. موفق باشيد.
...: بابا آفرين به اين دختر
هزار افرين به اين دوشيزه
اصلا بايد هزاران بار تشويقش كرد
شتر چي ميگه تو اين پست
يه پست ويژه بايد براي اين دختر نوشت
پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹ - ۱۱:۳۷ صبح
پاسخ: بعله... عالي. ممنون از لطف شما. ولي خب، قصد نداشتم يك وقت تعريف از خودمان (خانوادهمان يعني) كرده باشم، پست را به يك بهانه ديگر نوشتم، تا نگويند...! د: سپاس
حسن ف: سلام. خوب هستيد ان شاءالله؟
واقعا اگر حيوانات اهلي، رام انسان ها نبودند چه اتفاقي مي افتاد؟ يكبار يك كليپ مي ديدم كه يك خروس عصباني دنبال انساني مي كرد و آن انسان هم فرار مي كرد.يعني حتي يك خروس هم مي تواند انسان را عاصي كند. حالا شتر و گاو و گوسفند بماند... الحمدلله و شكرلله به خاطر اين نعمت.
(يك جايي يك مطلب مي خواندم كه حضرت آدم(ع)از خداوند درخواست كرده كه حيوانات را رام او قرار دهد. اين درست است؟)
شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۹ - ۵:۴۲ عصر
پاسخ: سلام. صحيح ميفرماييد و به اين دليل (در كنار صدها دليل ديگر) بايد خداوند را شاكر باشيم. چنين رواياتي داريم. مثلاً رام شدن شتر و اسب آمده است كه با دعاي دو برادر اتفاق افتاده است، يكي عدنان و ديگري قحطان كه از فرزندان انبياء بوده و فرزندان يكي در يمن و ديگري در حجاز ميزيستهاند. در كتاب شريف بحارالانوار اين قبيل روايات فراوان است، اما درباره صحّت آنها نميتوان با قطعيت سخن گفت. اما اينكه خداوند بسياري از بركات و نعمتها را از طريق انبياء و با دعاي آنها به بشر عطا فرموده شكي نيست. مثلاً اينكه ادريس نخستين انسانيست كه دوختن را به مردم ياد داد. يا داوود كه زرهسازي با تكيه بر مفتولسازي از فلز را. ممنون از تذكر شما. إنشاءالله بتوانيم قدردان اين همه نعمت الهي باشيم.