به نام خدا

در پارسي‌بلاگبردن جهيزيه از خانه شوهر!

جمعه ۷ خرداد ۱۳۸۹ - ۱:۲۰ عصر
«جهيزيه را بردند!»
از اين خبرش شگفت‌زده شدم، چگونه؟ يعني تمام شد؟

مي‌گفت با نامه دادگاه آمدند كه درخواست استرداد جهيزيه را داشتند، همين دوشنبه
و همه چيز را جمع كردند، حتي هداياي عروسي را كه متعلق به هر دو نفر مي‌باشد!

و عجيب اين‌كه مي‌گفت: «زنم هيچ توجهي به بچه نكرد، با اين‌كه شش‌ماه است نديده!»
مي‌گفت از كنار بچه گذشته و توجهي به او نكرده، شايد فكر نكنند كه علاقه‌اش او را بازخواهد گرداند!
مي‌گفت: «تشكچه كودك را از گهواره برده است، يعني حاضر است فرزندش امشب روي چوب بخوابد؟»

از آن‌چه مي‌گفت به شگفت آمده بودم،
نمي‌دانم انسانيت چه معنايي دارد؟ و مفهوم مادري چيست؟

مي‌گفت جناب سروان كه اين صحنه‌ها را ديده است، همان مأموري كه از كلانتري همراهشان بود،
رو به شوهر كرده و گفت: «بگذار ببرند، خدا را شكر كن، من با يك نگاه آدم‌ها را مي‌شناسم، اين‌ها به درد تو نمي‌خورند!»

مي‌گفت زنش با چهار برادر آمد و تمام جهيزيه را برد، بدون اطلاع قبلي، براي بچه بايد غذا گرم مي‌كرد و گاز را برده بودند!

به او گفتم: «مگر تو چه كرده‌اي با اين خانواده كه با اين سنگدلي رفتار مي‌كنند؟»
گفت: «مي‌داني كه هيچ، جز محبت چه كرده‌ام؟ تو كه مي‌داني!»
و من مي‌دانستم كه جز اين نيست، اما پدرخانم او در گمراهي عجيبي گرفتار شده بود و همه اين‌ها از آن چشمه برمي‌خواست.
چطور مادر توانسته حس مادري را در خود خفه كند؟ همان حسي كه در قضاوت‌هاي حضرت امير(ع) مادر واقعي را
به صرف‌نظر از فرزند وادار كرد تا به شمشير قاضي تلف نشود!

او هنوز زن را طلاق نداده است!
و من هنوز از آن‌چه گذشته است در شگفتم!

مطلب بعدي: نه شور، نه بي‌نمك مطلب قبلي: مهريه را بايد داد...!

نظرات

فاطمه: سلام وعرض خسته نباشيد دوستان بنده كاشناسي حقوق دارم هرگونه كمكي ازدستم بربياييد كوتاهي نميكنم??پنج‌شنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۹ - ۳:۴۱ عصر
فر: سلام زوجه قفل در را شكسته و كليه اموال را با خود برده بعد با ارسال اظهار نامه به عمل خود اقرار نموده و مدت يكسال است در حال تفريق بسر ميبريم چه شكايت كيفري ميتوانم مطرح كنم كه نتيجه داشته باشد؟دوشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۵ - ۱۲:۵۱ صبح
پاسخ: سلام. به سرعت فهرستي از اقلامي كه برده تهيه فرماييد، دادخواست استرداد اموال بنويسيد و به دادگاه بدهيد. اگر به وكيل مراجعه كنيد، تمام مراحل را خود به انجام خواهد رساند. با توجه به اين كه علقه زوجيت وجود داشته و منزل، منزل مشترك محسوب مي‌شود، شايد نتوانيد شكايت كيفري بنماييد. اين را نيز از يك وكيل بپرسيد.
يه آشنا: سلام
براي وجود بسيار نازنيني چون شما بسيار بسيار متاثر و متاسف شدم كه چرا بزركواراني چون شما بايد دچار چنين ناملايماتي در زندگي شوند
چه اينكه خود بنده هم به نوعي ديگر زندگانيم بر باد رفته

فلك با بخت من دايم به كينست

كه با من بخت و دوران هم به كينست

وفايي گر نمي‌يابي ز ياري

مده دل گر نگارستان چينست

وفاداري مجوي از دهر خونخوار

وفايي از كسي جو كه امينست

ندارد سعديا دنيا وقاري

به نزد آن كسي كو راه بينست

دوشنبه ۲۱ تير ۱۳۹۵ - ۸:۲۳ عصر
پاسخ: سلام. تشكر. البته نه آن‌قدر نازنين كه فرموديد، ولي خب، تمام موجوداتي كه پروردگار خلق نموده نازنين‌اند، جز آن‌هايي كه خودشون رو از نازنين بودن خارج كرده‌اند. ممنونم از اظهار محبّتي كه فرموديد. و اميدوارم كه زندگي بر باد رفته را دوباره بسازيد. ما كه نتوانستيم، بلكه شما بتوانيد كه نگوييم: «نمي‌شود!»، بلكه مانند شما را مثال بزنيم و بگوييم: «توانستند، پس مي‌شود! اگر ما نتوانستيم از ناتواني‌مان بود، نه جبر روزگار» :)
يگانه: سلام، 4 ساله ازدواج كردم شوهرم اعتياد به شيشه و الكل داره. به خاطر حفظ عابروي خانواده ام تا حالا تحمل كردم. بهم خرجي نميده كتك ميزنه و از همه مهم تر بچه دار نميشه. لطفا راهنماييم كنيد چون ديگه تحمل اين زندگيو رو ندارمدوشنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۴ - ۱:۲۴ عصر
پاسخ: به مشاور مراجعه بفرماييد. به صورت حضوري بايد اين مسائل شنيده بشه و مناسب‌ترين راه حل شناسايي بشه. در پناه حق.
نا آشنا۲۷۳۸: من مهريه ام 14 سكه بود.خيلي هم اهل احترام هستم ولي شوهرم بخاطر پول منو دو ماه خونه مادرم فرستاده و ميگه چون شاغلي بايد ماهي يه مليون بهم بدي. جهيزيه م رو هم كه نميده.دو تا بچه خودش داره ميگه بايد بهم پول بدي براي اونا آيندشون جمع كنم.هم اون هم بچه هاش خون به جگرم كردن..شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۴ - ۷:۲۲ عصر
پاسخ: به يك مركز مشاوره خانواده مراجعه بفرماييد، تا در ضمن پرسش‌ها و پاسخ‌ها، راهكار حل مشكل شما پيدا شود. موفق باشيد.
علي: اتفاق بالا دقيقا براي من نيز رخ داده است زنم 17 ماه ترك كرده والعان براي انتقام حضانت پسر 5 ساله ام را با دستور موقت گرفت و نميگذاره من با هاش حرف بزنمپنج‌شنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۳ - ۱:۳۳ عصر
پاسخ: مهم‌ترين مطلب در اين حوادث، حالت لجبازي و «چزاندن» است! عجيب است كه بعضي افراد در اين‌گونه شرايط انگار كه با دشمن طرف شده باشند، قصد له كردن و زمين زدن، و به قول يكي از دوستان خاك‌شير كردن، طرف مقابل را دارند. اين به دور از اخلاق انساني و اسلامي‌ست. خداوند به شما كمك كند و صبر بدهد. موفق باشيد.
آشنا: سلام براتون متاسفم كه مردم رو به بازي و سخره ميگيريد من از نزديك در جريان كاراتون هستم ميدونم همه ي اينهايي كه نوشتيد چرت و پرته.
فكر نميكردم براي جلب توجه دست به دروغگويي بزنيد....
دوشنبه ۱۵ شهريور ۱۳۸۹ - ۹:۵۴ عصر
پاسخ: اي كاش يا خودتون رو صريح معرفي مي‌كرديد و يا حداقل مي‌فرموديد كه كجاي عرايض بنده دروغ است. اگر بزرگواري بفرماييد و هر كدام از بخش‌هايي كه به نظرتان دروغ مي‌آيد را ذكر بفرماييد، قول مي‌دهم بلافاصله سند آن مطلب را بر روي همين وبلاگ بگذارم. تمام آن‌چه گفته‌ام مستند است و قابل ارائه. نظر خود را ذيل بحث جهيزيه قرار داده‌ايد، اگر مايل هستيد فيلم بردن جهيزيه را بر روي وبلاگ بگذارم. چشم... فيلم آماده است و با فرمت wmv است كه به سادگي روي اينترنت قرار مي‌گيرد، اما اجازه بدهيد صورت افراد حاضر را شطرنجي كنم و بعد بگذارم روي اينترنت. اين كار را براي شما انجام خواهد داد، تا آخر هفته به بنده فرصت دهيد. :)
حسام: برو زن بگير تا اتيش بگيرن
يكشنبه ۷ شهريور ۱۳۸۹ - ۱۲:۲۹ صبح
پاسخ: آدم كه به خاطر چزوندن ديگران نبايد خودشو به خطر بندازه!
madaraneh madar: خيلي از مادرا هم مي سوزند و مي سازند، فقط براي اينكه يه شب بدون بچه اش نخوابه. از اين مادرهاي قديمي اين مدلي ، كم نداريم هاپنج‌شنبه ۲۴ تير ۱۳۸۹ - ۹:۰۸ صبح
پاسخ: بله، همين‌طور است.
atiye keshtkaran: جناب سيد موشح تا سخن نگفته باشيد كلام در بند شماست و چون نطق گشوديد در بند آنيد... اتفاقا چقدر خوب است كه مي نويسيد و چه بهتر كه همه هم بخوانند... پستي كه در وبلاگ نوشته شد ديگر در دست خواننده ها مي چرخد. خودتان كه استاديد و ملتفتپنج‌شنبه ۲۴ تير ۱۳۸۹ - ۹:۰۸ صبح
پاسخ: از آن‌چه نوشته‌ام پشيمان نيستم، فرمايش شما نيز كاملاً صحيح است و وبلاگ براي خواندن است، خواندن همگان. از توجه شما نيز سپاسگذارم.اما نظر خود را نسبت به محتواي نوشته بيان نفرموديد، قطعاً مي‌تواند ياري‌گر باشد.
smr fakhri: پـــنـــاه بــــر خـــــدا، آدم چه چيزهايي كه نمي بيند و نمي شنودپنج‌شنبه ۲۴ تير ۱۳۸۹ - ۹:۰۷ صبح
پاسخ: بله... چيزهاي غريبي‌ست!
americapsycho: Sniff, Sniff.. Gold digger anyone? :D
سه‌شنبه ۱۵ تير ۱۳۸۹ - ۱۲:۱۴ صبح
پاسخ: Exactly...! :)
ميثم: برام جالبه كه از طلاق دوستت انقدر مي نويسي ...
مطمئني كه اين اتفاق ها براي دوستت داره ميافته ؟
مطمئني كه ضميرها به خودت و زندگي خودت برنمي گرده ؟
....
آدم ها موجودات عجيبي هستن
دوشنبه ۷ تير ۱۳۸۹ - ۵:۰۲ عصر
پاسخ: تشكر از توجه شما. برادر عزيزم، وقتي اتفاقاتي كه براي دوستم افتاده است را مي‌شنيدم، آن‌چنان برايم دردناك است كه گويا براي خودم رخ داده است، واقعاً تفاوتي نمي‌كند اين قضايا براي چه كسي اتفاق بيافتد، مسأله اصلي اين است كه چرا گرفتار چنين شكاف ميان نقش تعاملي و تكميلي متقابل زنان و مردان شده‌ايم. ديدگاه‌هاي زيادي در اين خصوص تا كنون مطرح شده است، بنده ديدگاه «تضاد حقوق شرعي مردان با حقوق عرفي زنان» را مي‌پسندم و نمودار آن را به صورت عام و خاص من وجه مي‌دانم، در حالي كه تضادي ميان حقوق شرعي مردان با حقوق شرعي زنان وجود ندارد و نه تضادي ميان حقوق عرفي مردان با حقوق عرفي زنان. مشكل در اختلاط آن‌هاست. ياعلي
مسعود: دوستي گفت به دوست خود بگوييد تا انتهاي جهان كلاف لجاجت و خود بيني و حب نفس ادامه دارد. گفت دستور خدا اينست كه مرد مسئول زندگيست . مرد بايد بايستد و قلم پاي مزاحمين سرنوشت كودكانش حتي اگر برادران خانم باشند - خرد كند. مرد بايد با عقل و درايت زندگي را مديريت كند و با عشق و علاقه و محبت زندگي . اين هم آزمون خداست . بياموزيم و سربلند بيرون آييم. زنها دهن بين هستند و در اثر تلقين بچه خود را فراموش مي كنند . توجه نكنيد . راستي اين دوست ما خود تجربه شكست دارديكشنبه ۹ خرداد ۱۳۸۹ - ۸:۳۴ عصر
پاسخ: هر انساني مسئول خود است، و آن كه مسئول ديگري است، مادامي مسئول ديگري است كه ديگري خود را به او بسپارد، هيچ نبي مرسلي و هيچ امام همامي به زور قدرت را به دست نگرفته است، و رعيت را وادار به اطاعت نساخته است، وقتي زن نمي خواهد مسئوليت را به مرد واگذارد، بلكه پدر خود را تا لحظه مرگ مسئول زندگي مي داند، چه بايد كند مرد؟
سليم:

واقعا هنوز طلاقشم نداده و اينطوريه؟

مطمئنم اين زن عاقبت بخير نميشه!

جمعه ۷ خرداد ۱۳۸۹ - ۸:۰۳ عصر
پاسخ: شايد اگر نمي‌شناختم تا اين حد شگفت‌زده نمي‌شدم. مرد اصلاً آدمي نيست كه آزاري داشته باشد و زحمتي. اما زن، پدري دارد كه چندي است ادعاهاي عجيبي از او شنيده مي‌شود؛ خود را «تنها مجتهد روي كره زمين» مي‌داند، باورت مي‌شود برادر؟
بازگشتنسخه محلّي از نوشته‌هاي وبلاگ شايد سخن حق سال نشر19نوشته‌هاي وبلاگ بر اساس سال برچسب‌ها35نوشته‌هاي وبلاگ بر اساس برچسب بيشترين نظر34نوشته‌هاي وبلاگ با بيشترين تعداد نظر مجموعه‌نوشته‌ها27پست‌هاي دنباله‌دار وبلاگ
صفحه اصليبازگشت به صفحه نخست سايت نوشته‌ها986طرح‌ها، برنامه‌ها و نوشته‌ها مكان‌ها75براي چه جاهايي نوشتم زمان‌ها30همه سال‌هايي كه نوشتم جستجودستيابي به نوشته‌ها از طريق جستجو وبلاگ1387با استفاده از سامانه پارسي‌بلاگ نماها2چند فيلم كوتاه از فعاليت‌ها آواها10تعدادي فايل صوتي براي شنيدن سايت‌ها23معرفي سايت‌هاي طراحي شده نرم‌افزارها36سورس نرم‌افزارهاي خودم معرفي6معرفي طراح سايت و آثار و سوابق كاري او فونت‌هاي فارسي60تعدادي قلم فارسي كه معمولاً در نوشته‌هايم استفاده شده است بايگاني وبلاگ1375نسخه محلّي از نوشته‌هاي وبلاگ خاندان موشّحبا استفاده از سامانه شجره‌ساز خاندان حضرت زادبا استفاده از سامانه شجره‌ساز فروشگاهدسترسی به غرفه محصولات فرهنگی
با اسكن باركد صفحه را باز كنيد
تماس پيامك ايميل ذخيره
®Movashah ©2018 - I.R.IRAN