نوشته حاضر شامل پنج عنوان اصليست: آنچه گذشت، راه پيش رو، نهضت فرهنگي، حفظ نهضت و تذكار. ابتدا فهرستي از مطالب ذكر شده و سپس محتوا آمده است.
پرسش ساده بود: چه كنيم تا سازمان ما مبتلا به بلاهاي ساير سازمانها نشود! منظورشان را خوب ميفهميدم. آسيبها را ميدانستم. وقتي بودجه هرز ميرود، وقتي نيروهاي سازمان كمكار و تنبل شده، مالاندوز ميگردند، ايدهها را سركوب كرده، مانع رشد و ارتقاء سازمان ميگردند. روي اين موضوع فكر كردم كه يك «سازمان جبههاي» چه طور سازمانيست؟! اينكه بچههاي جبهه و جنگ سازمان تشكيل بدهند، همين كافيست تا آن سازمان را مانند جبهه، فعّال و پويا و سرپا نگه دارد؟! از اين قبيل پرسشها پرسيدم تا آسيب را تحليل كردم و به ريشهها دست يافتم، شايد هم فقط گمان ميكنم كه دست يافتم! در هر صورت، سند حاضر تحليلي از آسيبهاي سازمانهاي فرهنگيست و ارائه راهحلهايي كه ميتواند سازمان را تبديل به همان چيزي كند كه ما در جبههها ميديديم، در دوران دفاع مقدّس. مدلي كه براي ساماندهي جبهه فرهنگي در جنگ نرم بدان محتاجيم. اين نوشته خيلي برايم اهميت داشت، موضوعي يعني، لذا زيادتر از كارهاي ديگر روي آن وقت گذاشتم، به اميد اينكه كار مفيدي از آب درآيد.
از نوشتههاي شما استفاده ميكنم و ياد ميگيريم. لطفاً ديدگاه خود را بنويسيد:
استفاده
دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۷عالي
سه شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۷عالي
سه شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۷براي استفاده جبهه سازي
دوشنبه ۶ دي ۱۴۰۰شناخت انديشه نگارنده و نوع نگاه او به اين بحث
يكشنبه ۲ مهر ۱۴۰۲