دو صفحه متن «زندگينامه خودنوشت» است كه به امر استاد روش تحقيق نگارش يافت.
در جاي ديگري مفصلاً توضيح دادم چگونه شد در دوره تربيت محقق حوزه علميه شركت جستم. در يكي از مراحل آموزش، استادمان كه اتفاقاً بسيار آدم جذّاب، شوخطبع و به نظرم جالبي بود، دستور داد يك زندگينامه از خودمان بنگاريم. عجيب نيست كه نام آن استاد را از خاطر بردهام، زيرا نام بسياري از اساتيد خود را فراموش كردهام، اساتيد فقط؟! خير، خيلي از همكلاسيها، همكاران و حتي دوستان را. شايد مشكل از حافظه باشد، شايد هم از خوردن زياد پنير و ماست و اين قبيل سرديجاتِ بلغمافزا. هر چه هست، اين را به خاطر دارم كه بعد از دوره، يكي دوباري آن استاد را در خيابان ديدم و سلامي عرض كردم. اما نام ايشان را هر چه فشار ميآورم به خاطر نميآورم! ولي اين چيزي از ارج و منزلت و احترامي كه برايشان قائلم نميكاهد.
همه چيز را همگان دانند. اگر مطلب فوق را مطالعه فرمودهايد، نظر خود را بيان نماييد:
استاد...
جمعه ۱۶ شهريور ۱۳۹۷نياز
جمعه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۲