خلاصه ارزيابي اَسناد طرح آمايش نرمافزارهاي ديني
در بخش معرفي اَسناد، هفت سند ارائه شده از سوي پيمانكار معرفي شده و سپس در بخش ارزيابي اَسناد، انتقاداتي جدّي نسبت به روند پروژه ارائه گرديده و در انتهاي متن، يك نكته پاياني بيان شده است.
نگرانكننده است، وضع نابساماني كه در توليد گزارشهاي رسمي با آن مواجه هستيم. سند چشمانداز مينويسند، بعد ميروند و براي عناصر ذكر شده در سند، مستندات فراهم ميكنند، تا به بالاييها نشان دهند كارشان روي روال بوده و در مسير حركت كردهاند. از اين چيزها كم نديدهام و بابت آن به شدت متأسفم.
اين اَسناد نيز به نظرم از اين دسته آمد، وقتي نماينده كارفرما هفت فايل PDF به من داد و گفت: اين گزارش پيمانكار است، ارزيابي كن! ابتدا سندشناسي كردم. يعني تكتك اَسناد را فهرستوار مطالعه كردم و يك معرفي نوشتم، تا سر و ته گزارش روشن شود. سپس شروع كردم با دقت بيشتري اَسناد را مطالعه و ربطيابي نمودم. اينكه كدام بخش از كدام سند در مقام بيان كدام مطلب از فرآيند پروژه است. با روندي كه از يك پروژه صحيح ميشناختم مقايسه نمودم و در نهايت حلقههاي مفقوده پراهميتي را مشاهده كردم. اصلاً امكان ارزيابي نبود، وقتي گپهاي به اين بزرگي در ميان مراحل افتاده بود.
ديدم خيلي ضايع است كه بگويم كار ناجور پيش رفته و قابل دفاع نيست، لذا ادب را رعايت كردم و كمي حسن نيّت به خرج دادم، در پايان گزارش ارزيابي خود در قالب يك نكته چهار توجيه ذكر كردم. چهار توجيهي كه ممكن بود يكي از آنها را پيمانكار در پاسخ پرسش بنده بيان نمايد. به اين ترتيب مقداري از تندي گزارش كاستم و فضاي گفتماني را تلطيف نمودم!
گزارش ارزيابي خود را ايميل كردم، ولي مانند بسياري از ارزيابيهاي ديگر، اصلاً نميدانم چه شد! خوبي نهادهاي حوزوي (و شايد ملّي) اين است كه به خودي خود اطلاعات نميدهند، اطلاعات را بايد مكيد تا چكهچكه به دست آيد! اگر فِرتفِرت بخواهيد، بايد درون آن نهاد رفيق شفيق داشته باشيد، ولو يك آبدارچي!
بيشک دليلي بوده كه توجهات جلب شده؛
عنوان، تصوير يا توضيحي كه براي اين مطلب آمده،
دليل را بنويس و دگمه دانلود را كليك كن.
بررسي براي باراندازي...