خلاصه طرح توسعه سايت womenrc.com
در هشت بند آنچه براي توسعه سايت دفتر پيشنهاد شده است ذكر شده كه با بودجه تكفا راهاندازي شود.
جاي بسي تأسف. خيلي سعي دارم كه ملاحظه اسلام و مسلمين كرده و خيلي خطاها را بپوشانم. ولي وقتي باب حيف و ميل بيتالمال باشد، سكوت نتوانم و حقايق را آنگونه كه رخ داده بيان ميكنم كه همگان بدانند. اين بودجه تكفا چه خانهخراب كرد اين مملكت را. حداقل در حدّ و اندازهاي كه بنده اطلاع دارم، بيشترش را من نميدانم. يك روز در دفتر گفتند كه تكفا آمده، فرم تكميل كنيد كه پول بگيريم! خبر نداشتم و اطلاعرساني از جانب بنده يكي نوشته بودند به قيمت ۱۰ ميليون تومان. سايتي را كه بنده طراحي كرده بودم ميخواستند توسعه دهند. به جاي بنده هم امضاء زده و تا انتها رفتهاند. تمام كه شده خبر دادند و خواستند طرحي براي توسعه بنويسم. بنده هم فارغ از «فريب تكفا» طرح توسعهاي نوشتم و تقديم كردم. مدتي گذشت و تكفا نيمي را پرداخت كرد، گفتند پنج ميليون تومان آمده و شما توسعه را به اين مقدار بكاه. اين نوشته كاهنده است براي توسعه سايت كه قدر پنج ميليون شود و بنده پول بگيرم انجام دهم. چند وقت بعد يكي آمد دنبالم و «خلج» نام داشت. از امور مالي مركز مديريت حوزه علميه خواهران خود را معرفي كرد كه پشت چك را امضاء كنم و تحويل دهم. گفتم: چيست؟ چكي بود به مبلغ پنج ميليون تومان كه به نام بنده صادر شده از طرف ستاد تكفا. گفتم: نتوانم! اصرار كه شما بايد امضاء كني پشتش را كه ما وصول كنيم و بعد از طريق دفتر به شما برسانيم. فريب خوردم. رسيدي گرفتم و امضاء كردم و رفت و خبري نشد. يك روز به مسئول دفتر گفتم، گفت: همه اين پولها را جمع كرده مركز و به رديف ديگري اختصاص داده است. سوختم، نه از پولي كه مستحقش نبودم، از حيف و ميلي كه واقع شده و قرار بوده صرف فنآوري شود و به يك زخم ديگر خورده است. از همه بيشتر سوختم از اين انحراف مالي كه حرامكننده خيلي درآمدهاست و حلالكننده خيلي جهنمرفتنها. تكفا چوب حراج پول نفت بود، براي مقصدي كه نميدانم چه بگويم!
بيشک دليلي بوده كه توجهات جلب شده؛
عنوان، تصوير يا توضيحي كه براي اين مطلب آمده،
دليل را بنويس و دگمه دانلود را كليك كن.
بررسي براي باراندازي...