يك نمونه از طراحي برنامه غذايي
نموداري از نوع Fishbone است؛ استخوان‌بندي ماهي. براي هر كدام از روزهاي هفته يك سرشاخه دارد كه صبحانه، نهار، شام در هر يك تكرار شده است. غذاهاي پيشنهادي براي هر روز، در وعده مربوطه ثبت گرديده.يكي از معضلاتي كه ديده‌ام افراد زيادي هر روز با آن مواجه هستند مسأله «امروز چي بپزم؟» است. براي اين افراد، بدتر از خود مسأله، مشكل تأمين مواد اوليه است. و بدتر از تأمين مواد اوليه، تعادل دريافت‌هاي غذايي از وعده‌هاي بي‌برنامه. وقتي يكي دو سه ساعت به نهار مانده يكهو از خود مي‌پرسي: چه بپزم؟ عملاً مجبور هستي خود را به مواد اوليه موجود در منزل محدود سازي. حتي بيرون آوردن گوشت از فريزر نيز دو سه ساعت پيش‌فرصت مي‌خواهد. اين‌جاست كه نياز جديد هم پيدا مي‌شود: «براي باز شدن سريع يخ، مايكروفر نياز دارم!» از سوي ديگر، وقتي هر روز، همان روز تصميم براي توليد غذا مي‌گيري، نظم و برنامه‌اي در كار نخواهد بود؛ يكهو مي‌بيني ده‌بار قرمه‌سبزي خورده‌اي و يك‌بار فقط قيمه! هرم چهار گروه غذايي بر هم مي‌خورد و بيماري‌هاي ناشي از سوء‌تغذيه كم‌كم خود را نشان مي‌دهند. با تنظيم يك برنامه غذايي اين مسأله را حل كردم در منزل. يكي از مشكلات برنامه غذايي اين است كه خود را محدود مي‌كني به يك غذا، حالا اگر يك روز نتوانستي، مثلاً يك ماده غذايي موجود نبود، كار سخت مي‌شود. من اما براي هر وعده غذايي چند گزينه قرار دادم. اين‌طوري كار بسيار راحت مي‌شود. سعي مي‌كنم به ترتيب آن‌ها را بپزم، اما اختيارم باقي‌ست؛ متناسب با متقضيات، يكي از دو سه غذاي هر وعده را انتخاب مي‌كنم. چندباري اين برنامه را اصلاح كرده‌ام، بر اساس استقبال فرزندانم. باز هم جاي اصلاح دارد. هدفم از گذاشتن آن در اين بخش، صرفاً ترويج استفاده از اين قبيل راه‌حل‌هاست، نه اين‌كه اين نظم خاصّ را تبليغ نمايم.
