|
1402/01/19
◄ نفی غرور در علم و آگاهی
يادم هست در سن تقريباً شانزده سالگي با يك درويش بحث ميكردم، او يك استكان آب در دست گرفته بود و بر خودش لعنت ميفرستاد كه مبادا تا زماني كه به او نگويند اين را بخور، آن را بخورد. اين چه صحبتي است كه ادعا ميكند حتي در امور جزيياش هم تحت ولايت حضرت وليعصر عج است؟! اين خلاف اعتقاد ماست و حضرت هم حتماً به اين نحوه او را سرپرستي نميكند. ائمه حتي صحابه خودشان را هم اين گونه سرپرستي نميكردند و اصلاً انسان طاقت اين كار را ندارد. اين آقا ميخواست بگويد همه حرفهايي كه من ميزنم حرف آنهاست. اين درست نيست و اين فرد مُعجِب به حرف خودش شده است. اين غرور ِ خطرناكي است كه در ظاهر يك تواضع بزرگي به نظر ميآيد، اما در باطن، خودش را در عمل، مانند عكسي كه در آئينه ميافتد، عكس معصوم ع ميداند. اين ادعاي بزرگ و باطلي است. شبيه ادعاي عصمت است. جرأت نميكند اين را صريح بگويد. هرچند بعضي از آنها ميگفتند كه علي ع منحصر به يك نفر نيست و ما هم وقتي سرمان روي زانويمان است و ذكر ميگوئيم همانطور كه حضرت حقايق را ميفهميده ما هم ميفهميم. اين يك نوع ديوانگي است.
تنظيم فهرست علم اصول فقه، ج16، 1376/10/10
| |