مهاجرت معكوس آغاز شده است
از اول هم معلوم بود به اينجا ميرسد
كار نظام سرمايهداري
راهي جز اين نداشت
آخرش همين
اقتصاد كاپيتاليستي بر «وام» شكل گرفت
كاري كه «بانك» انجام ميدهد
«وام» هم فقط با «ربا»
بدون ربا نميتوانست درآمد بيافريند
پول خلق كند
ثروت توليد كند
ثروتي كه واقعاً وجود نداشت
وام يعني مصرف كردن چيزي كه هنوز توليد نشده
خوردن از آينده
«آينده» را «حال» كردن
اين «ته» دارد
نامتناهي نيست
يكجايي ميرسد كه ديگر نميتوان حباب را باد كرد
بيشتر از آنچه هست
ربا حباب است
مصرف بدون توليد است
وام ربوي يعني
يكجايي ظرفيت اجتماعي پايان مييابد
هر بار جنگ
هر بار دزدي
اين روش اقتصاد سرمايهمحور است
بايد تهاجم كند
و كرده
هر جا حباب بزرگ شده
فاصله حال واقعي و حال خيالي
فاصله پايه پول جهاني
با توليد ناخالص جهاني
دلار كه در معرض ضربه
بايد جنگي رخ ميداده
جنگ درمان حباب رباست
مانند يافتن گنج است
ثروتي كه ناگهان يافت ميشود
تا بخشي از حباب پول خلق شده را پر كند
و ميكند
ميكنند يعني
ميريزند و ميبرند
همه معادن را
همه منابع را
همه ثروت يك منطقه جنگزده را
ويران ميكنند
مردم بايد دوباره بسازند
پس كار بيشتر
توليد ثروت بيشتر
افزايش سريع درآمد ناخالص كل
براي كل جهان
كل كره زمين
اين دوباره ميريزد در چاه ثروتمندان عالم
در گاوصندوق آنها
و بخشي از حباب پر ميشود
مدتي نجات مييابد
از فروپاشي
نظام سرمايهداري
همهچيز با پول حساب ميشود
ايمان و انصاف و تقوا و اخلاق كه ملاك نيست
پس پول نباشد رفتنيست
تمام تمدن غرب
و اين دليل آغاز مهاجرت معكوس
مهاجرت از كجا آغاز شد؟
وقتي شهرها مرفّهتر از روستا
كلانشهرها مرفّهتر از شهرها
برخورداري بيشتر از ثروت كل
پايتخت هم كه مرفّهتر از كلانشهرها
همين ميرود در سطح كشورها
توسعهيافتهها مرفّهتر از در حال توسعه
اينها جاذبه ايجاد ميكرد
آدمها را ميكشيد
اول ثروتمندها
پولدارها
بعد هم مردم عادي
به هر قيمتي
با هر وسيلهاي
اشتياق پايانناپذير براي مهاجرت به سمت مركز سرمايهداري
مانند چراغي براي شبپرهها
«كرونا» توازن را بر هم زد
پس از آن تمام شد
هيمنه رفاهزدگي اين نظام
سرمايهمحوري به ته رسيد
كرونا تمام ثروتشان را بلعيد
خيلي ناگهاني
حباب ديگر قابل مهار نيست
حباب ربا خيلي بزرگ شده
وام ديگر به انتها نزديك
آنقدر كه نميشود از آن كاست
«جنگلازم» شده است غرب
يك جنگ بزرگ و خونين
ولي آنهم پاسخ نميدهد
آنقدر كه از ثروت جهان كاسته شده
سر به فلك كشيده
فاصله پايه پول جهاني
تا درآمد ناخالص كل كره زمين
مگر چقدر ميشود انسانها را وادار به بيگاري كرد
فرهنگ جهاني هم رشد بيشتر
الزام و اجبار به همبستگي هم سخت
براي توليد يك دليل جديد
يك بهانه دوباره
براي تهاجم به چند كشور تازه
امروز «مهاجرت معكوس» آغاز شده
كمكم از توسعهيافته به سمت در حال توسعه
چون فرصتهاي رشد بيشتر
رفاه بيشتر
آرامش و امنيت بيشتر
از پايتختها به سمت كلانشهرها
از كلانشهرها به سمت شهرها
از شهرها هم در نهايت به روستا خواهند رفت
اول هم ثروتمندان عالم
شيب آن در ابتدا ملايم
لگاريتميست
ناگهان سرعت ميگيرد
با شتابي غيرقابل توصيف
امروز كشورهاي غربي نميتوانند تأمين كنند
اوليات مورد نياز را
براي مردم خود
بهداشت و سلامت
درمان و دارو
آب و انرژي و غذا
به ته رسيدهاند
چوب جادوي آدام اسميت كار نميكند ديگر
دست نامرئي از كار افتاده
ديگر نميتواند آينده را حال كند
جادهها را روي آسمان بنا
با تمثيلها و خيالاتي كه رقم ميزد
وقتي كتاب «ثروت ملل» را مينوشت
ديگر زورش نميرسد
نميتواند وام توليد كند
نميتواند از آينده بكَند و به امروز آورَد
ديگر نميتواند پايه پولي جهان را
نميتواند حجم پول را بيشتر كند
حباب را بزرگتر
ديگر خلق پول سخت شده
در باطن نظام سرمايهداري
در كشورهاي در حال توسعه اما هنوز جواب ميدهد
هنوز ميشود با ربا فريب داد
هنوز ميشود با وام مردم را گول زد
جامعه را مست مصرف كرد
پس سرمايهدارها مهاجرت ميكنند
به سمت كشورهايي مثل ايران
سراي ايراني درست ميشود
شهر فرش
شهر كالا
شهر فلان و فلان
سراي اين و آن
همه با ربا
همه با وام
همه با خلق پول
همه با افزايش پول مجازي و فيات
بدون پشتوانه
ما را هم به ته ميكشانند
ميخواهند
خواسته
چون ما هنوز به ته نرسيدهايم
ما را هم به ته ميرسانند
اگر نجنبيم!
قَالَ [رسول الله (ص)] يَا عَلِيُّ إِنَّ الْقَوْمَ سَيُفْتَنُونَ بِأَمْوَالِهِمْ ... فَيَسْتَحِلُّونَ ... الرِّبَا بِالْبَيْعِ. قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَبِأَيِّ الْمَنَازِلِ أُنْزِلُهُمْ عِنْدَ ذَلِكَ، أَبِمَنْزِلَةِ رِدَّةٍ أَمْ بِمَنْزِلَةِ فِتْنَةٍ؟ فَقَالَ بِمَنْزِلَةِ فِتْنَةٍ. (نهجالبلاغه، خ156)
پيامبر خدا (ص) فرمود: اى على! همانا اين مردم به زودى با اموالشان دچار فتنه و آزمايش مىشوند و ربا را با اين بهانه كه «نوعى معامله» است حلال مىشمارند. گفتم: اى رسول خدا در آن زمان مردم را در چه پايهاى بدانم؟ در پايه ارتداد يا آزمايش؟ پاسخ فرمود: در پايه آزمايش.