با عنوان مباني نظري در پژوهش
انواع آن
جدولي در كتابي ديدم
براي خودم مفيد
گفتم شايد براي شما هم
عكس گرفتم
براي وبلاگ
اين مجموعه از تعاريف را:
امام صادق (ع): «أَتَى عَالِمٌ عَابِداً فَقَالَ لَهُ كَيْفَ صَلاَتُكَ فَقَالَ مِثْلِي يُسْأَلُ عَنْ صَلاَتِهِ وَ أَنَا أَعْبُدُ اَللَّهَ مُنْذُ كَذَا وَ كَذَا قَالَ فَكَيْفَ بُكَاؤُكَ قَالَ أَبْكِي حَتَّى تَجْرِيَ دُمُوعِي فَقَالَ لَهُ اَلْعَالِمُ فَإِنَّ ضَحِكَكَ وَ أَنْتَ خَائِفٌ أَفْضَلُ مِنْ بُكَائِكَ وَ أَنْتَ مُدِلٌّ إِنَّ اَلْمُدِلَّ لاَ يَصْعَدُ مِنْ عَمَلِهِ شَيْءٌ» (كافي، ج2، ص313)
عالمي به نزد عابدي آمد و به او گفت: نمازت چطور است؟ [عابد] گفت: از مثل من درباره نماز سوال شود؟! در حاليكه خدا را از فلان زمان عبادت ميكنم؟! [عالم] گفت: گريهات چطور است؟ [عابد] گفت: آنقدر گريه ميكنم تا اشكهايم سرازير ميشود. پس [عالم] به او گفت: حقا كه خندهات در حاليكه ترسان [از خدا] باشي خيلي بهتر است از گريهات در حاليكه [به عمل خود] رضايت داري. همانا هيچ يك از اعمال ازخودراضي صعود نكرده و بالا نميرود.